- تمدن اسلامى چيست؟ - نقش شیعه در تمدن اسلامى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقش شیعه در تمدن اسلامى - نسخه متنی

مهدی پيشوايي، يعقوب جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

- تمدن اسلامى چيست؟

حجه‏الاسلام پيشوائى:

مقصود از تمدن اسلامى پيشرفتهاى مسلمانان مى‏باشد كه با الهام از تعاليم اسلام، در محيط اسلامى به وجود آمده است; مانند علوم انسانى، اعم از فلسفه، كلام و مانند آن. مسلمانان در اين قسمتها پيشرفتهايى داشته‏اند و در شكوفايى آنها سهيم بوده‏اند.
در مظاهر مادى، مقصود از تمدن اسلامى اين است كه مسلمانان با الهام از تعليمات اسلام چه‏نقشى درعلم و صنعت، مثلا پيشرفت پزشكى، تاسيس بيمارستانها و كتابخانه‏ها و اين قبيل امكانات رفاهى داشته‏اند.

حجه‏الاسلام جعفرى:

تمدن اسلامى برخاسته از تعليمات اسلامى است و يك تمدن باز يا يك تمدن مطلق نيست، تمدنى نشات گرفته از انديشه‏هاى اسلامى است و باتوجه‏به تشويقهاى پيامبر اسلام _ ‏صلى الله عليه و آله و سلم _ و بزرگان دين از علم و دانش، اين تمدن پا گرفته و در اثر آشنايى با تمدنهاى بيگانه و مسلمان شدن كشورهاى متعدد اين تمدن رشد كرده است. به قول تاين‏بى، تمدن اسلام تمدنى است كه در آن بسيارى از تمدنها ادغام شده; زيرا اين تمدن از تمدنهاى ايران، هند، يونان، روم و ديگر كشورها اقتباس كرده است. البته اساس كار، تشويقهايى است كه پيامبر و ائمه‏ _ عليهم‏السلام _ نسبت‏به كسب علم و دانش داشته‏اند.
حجه‏الاسلام پيشوائى:

يكى از نويسندگان در باره تمدن اسلامى نوشته است: قرآن كريم به تشكيل جامعه «اعلون‏» (جامعه برتر از نظرا آگاهى، خير و فضيلت) دعوت كرده است:

«وانتم الاعلون ان كنتم مؤمنين‏» (آل‏عمران:139);

شما اگر مؤمن باشيد (در نظر و عمل) همان برترانيد.[2] قرآن چون اين‏گونه به مسلمانان بها داده بنابراين، مسلمانان به دنبال برترى علمى و صنعتى بودند. قرآن اين‏گونه به آنها خط فكرى داده‏است. علاوه‏برآن،چون مسلمانان چنين‏طرز تفكرى داشتند،درحالى ‏كه‏ قرآن‏خصلت‏سلاطين دنيا را چنين بيان كرده است

(ان الملوك اذا دخلوا قريه افسدوها و جعلوا اعزه اهلها اذله)،[3]

اما فاتحان مسلمان به هر جا كه وارد مى‏شدند كتابخانه، مراكز علمى و مساجد داير مى‏كردند. اين الهام گرفته از تعليمات اسلامى آنها بود.

-- آيا نقشى كه شيعيان در تاريخ و تمدن اسلامى داشتند مخصوص شيعيان امامى است‏يا منظورمطلق‏شيعيان، اعم‏اززيديه، فاطميان و غير آنهامى‏باشد.

حجه‏الاسلام جعفرى:
در تاريخ اسلام، تشيع در سه مورد به كار مى‏رود:

اول

تشيع به معناى خاص كلمه كه منظور از آن اعتقاد به خلافت‏بلافصل حضرت على‏ _ عليه ‏السلام _ است و همه فرقه‏هاى امامى، زيدى و ساير مذاهب شيعى را در بر مى‏گيرد.

دوم

پس از قتل عثمان، عده‏اى اندك به عثمان وفادار ماندند و بيشتر مسلمانان براى بيعت‏به حضرت على‏ _ عليه ‏السلام _ روى آوردند. اين عده فراوان، كه در آن زمان از عثمان حمايت نكردند و از او اعراض نمودند، گرچه اعتقادات شيعه به معناى خاص كلمه را هم نداشتند و دو خليفه پيشين را نيز قبول داشتند، «شيعه على‏ _ عليه ‏السلام _‏» در مقابل «شيعه عثمان‏» يا «عثمانيه‏» خوانده شدند.[4] كسانى كه در تاريخ به عنوان شيعه معرفى شده‏اند ولى در عين حال، شيعه اصطلاحى نيستند اين افرادند.

سوم

به‏طوركلى، هر كسى محب اهل‏بيت‏ _ عليهم‏السلام _‏بوده در تاريخ به شيعه معروف شده است، حتى به عنوان مثال، برخى از معتزله هم كه شيعه به معناى خاص كلمه نبودند چون از نظر علمى و فضايل نفسانى قايل به تفضيل حضرت على‏ _ عليه ‏السلام _ بودند شيعه (معتزلى) خوانده شده‏اند.

آنچه در اينجا مورد نظر است‏شيعه به معناى خاص كلمه مى‏باشد. منظور از تمدن شيعى مورد بحث در اينجا نيز همان تمدنى است كه شامل همه فرق شيعى مى‏شود; فرق شيعى امامى، زيدى و اسماعيلى كه ظاهرا در دنيا غير از اين سه فرقه، فرقه شيعى ديگرى وجود ندارد; اگر هم باشد تعدادشان بسيار اندك است. البته درگذشته، شيعه فرق متعددى داشته است. كتاب فرق الشيعه نوبختى قريب پنجاه فرقه براى شيعه ذكر كرده كه بيشتر آنها منقرض شده‏اند; از اين همه، آن كه در تاريخ نقش‏داشته واكنون‏نيزموجوداست‏سه‏فرقه‏بوده:

1- شيعه امامى اثنى‏عشرى;

2- شيعه زيدى كه پيروان آن در يمن مى‏باشند.

3- شيعه اسماعيلى كه همان فاطميان مصرند و اكنون نيز در شامات زندگى مى‏كنند. (فاطميان مصر شيعه امامى نبودند.)پس پيشرفت تمدن شيعى به دليل فعاليتهاى اين فرقه‏ها بوده كه البته پيشرفتهاى اينها از بركت تعاليم اهل بيت‏ _ عليهم‏السلام _ بوده است.

-- با توجه به ابعاد مادى و معنوى تمدن، نقش شيعيان در بعد معنوى بيشتر بوده است‏يا در بعد مادى تمدن اسلامى؟

حجه‏الاسلام جعفرى:

تمدن مادى نيازمند برخوردارى از يك سلسله امكانات مادى است كه متاسفانه شيعه در طول تاريخ، اين امكانات را يا به‏طور كلى در اختيار نداشته يا كمتر داشته است; زيرا معمولا حكومتهاى موجود با شيعيان رابطه خوبى نداشته‏اند و طبعا در مقاطع كوتاهى از زمان، اگر حكومتى در اختيار شيعه بوده تمدن شيعى از نظر مادى نيز خود را شكوفا ساخته است; مانند حكومت فاطميان در مصر يا آل‏بويه در بغداد كه در مقطع خاصى شيعه حكومت پيدا كرد و كارهاى مهمى نيز انجام داد.

اما در بعد معنوى، مساله بر عكس است; چون شيعه با اهل‏بيت‏ _ عليهم‏السلام _ و سرچشمه علوم اسلامى ارتباط داشته لذا، از بعد معنوى، شيعه بالاتر و برتر از ديگر فرق اسلامى بوده است; مثلا، احاديث دينى، كه از ائمه‏ _ عليهم‏السلام _ به ما رسيده، فرهنگ غنى و گسترده‏اى در اين زمينه براى شيعه به وجود آورده است. عمده اين احاديث نيز از امام باقر و امام صادق‏ _ عليهما السلام _ است كه در دوران فترت بين حكومت‏بنى اميه و بنى عباس فرصتى براى ترويج اين مسائل پيدا كردند.


[1] . آلوين تافلر، موج سوم و جنگ و ياد جنگ، ترجمه مهدى بشارت، مقدمه، ص 14

[2] . محمد رضا حكيمى، دانش مسلمين، ص 271

[3] . نمل: 34

[4] . جاحظ كتابى در باره عثمانيه نوشته است.



/ 12