سينماي روسي فرازها و فرودها - سینمای روسی فرازها و فرود ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سینمای روسی فرازها و فرود ها - نسخه متنی

آلكساندر گاروس

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سينماي روسي فرازها و فرودها

مجله «اكسپرت»، شماره 39، 23 اكتبر 2006،

نويسنده: آلكساندر گاروس

سرگئي سليانوف، تهيه كننده معروف سينماي روسي است كه مشكل بتوان جايگاه مشخص او را در اين محيط تعيين كرد. با اين حال، همه مي‌فهمند كه او تهيه كننده درجه اول است. او از اوايل سالهاي 1990 در سينماي روسي كار مي‌كند و يكي از شخصيت‌هايي است كه سينماي جديد روسيه را شكل داده‌اند.

فيلم‌هايي كه با شركت او ساخته شدند، شامل دو قسمت فيلم «برادر»، «مامان، گريه نكن»، «پاسگاه»، «مرغ هدهد»، «جنگ»، «اليگارشي»، «قايم باشك بازي» و غيره است. حدود يك ماه پيش فيلم جديد «شمشير» به اين فهرست اضافه شد كه اين يك فيلم ماجرايي تخيلي به كارگرداني فيليپ يانكوفسكي است. از روي كف دست قهرمان اين فيلم يك شمشير جادويي رشد مي‌كند كه مي تواند هلي‌كوپترها را دو نصف كند و با يك ضربه درختهاي كلفت جنگلي را از ببرد ولي نمي تواند عشق را نجات داده و قهرمان اصلي فيلم را با سرنوشت آشتي دهد. اين فيلم جديد براي سليانوف و استوديوي STV عادي نبود. آنها تا كنون ترجيح مي دادند فيلم‌هاي عادي ماجرايي بسازند. سرگئي سليانوف اخيراً از سفر به چين برگشت كه بعد از آن اين مصاحبه به عمل آمد.

س.: ممكن است درباره هدف سفر خود به چين توضيحاتي بفرمائيد؟

ج.: آنجا مرحله فيلمبرداري فيلم جديد «مغول» به كارگرداني سرگئي بودروف به پايان مي‌رسد
.

(موضوع اين فيلم بزرگ تاريخي، جواني چنگيز خان است).

بسياري از جنبه‌هاي كار تهيه كننده در اين فيلم بزرگي كه در چين ساخته مي‌شود غير عادي به نظر مي‌آيد.

س.: آيا فيلم «شمشير» موفقيت تجاري داشته است؟

ج.: طي روزهاي تعطيل با اول نمايش آن حدود 2 ميليون دلار دريافت شده است كه تقريباً همين مبلغ برنامه‌ريزي شده بود ولو اينكه هميشه بيشتر مي‌خواهيم. اين فيلم، يك پروژه غيرعادي است كه از آن انتظارات زيادي داريم. اين فيلم جشنواره‌اي نيست بلكه اثر سينمايي براي بيننده است. با اين حال، عناصر هنري زيادي در آن به كار گرفته شده اند. به عبارت ديگر، دو زبان سينمايي متفاوت در آن به كار گرفته شده‌اند. عده‌اي اين جنبه فيلم جديد را نپسنديدند در حالي كه ديگران شيفته آن شدند.

در مجموع، سينماي روسي دنبال اشكال جديد فعاليت و موجوديت مي‌گردد. بعضي انواع سينمايي هنوز كشف نشده‌اند. براي مثال، كمدي ملي روسيه به وجود نيامده است كه نمونه‌هاي انگشت‌شمار سالهاي گذشته، گرايشات كامل را ايجاد نكردند. در هر مرحله جديد كسي بايد پيدا شود كه نوآوري بكند. علاوه بر كمدي، فيلم جديد موزيكال و نيز فيلم ماجرايي مخصوص كودكان به وجود نيامده است. با اين وجود، در حال حاضر فعاليت در سينماي روسي، كار جالبي است. بازار سينماي روسي، بازار تنظيم شده‌اي نيست. ورود به بازار تنظيم شده، كار جالبي نيست زيرا آنجا همه چيز مشخص است و جاي خاص خود را دارد. ولي وضع ما فرق مي‌كند. همين روند سينمايي هم اكنون در كره، چين و ژاپن جريان دارد. آنها فيلم‌هاي فراواني توليد مي‌كنند و سعي مي‌كنند چهره سينمايي خود را پيدا كنند.

س.: سينماي آسيايي در جهان بازتاب خوبي دارد، هم درميان بينندگان و هم در جشنواره‌ها. ولي سينماي ما مد نشده است. به نظر شما فرق بين اين جريان‌هاي سينمايي چيست؟

ج.: مد سينماي آسيايي خارج از آسيا، به خصوص در اروپا و آمريكا ساخته شده است. براي آنها جالب است كه در سينما انسانهاي متفاوت را ببينند. ولي بيننده روس چنين نيست. بيننده ما نمي خواهد زندگي كره‌اي‌ها يا قزاق‌ها را ببيند، حتي اگر فيلم‌هاي آنها در سطح عالي هنري ساخته شده باشند. شايد علتش اين باشد كه ما يك كشور نيمه‌آسيايي هستيم و لذا زندگي آسيايي براي ما چيز فوق‌العاده‌اي نيست. شايد اين نتيجه فقدان كنجكاوي باشد.

اروپا كنجكاو است و آمريكا كنجكاو مي‌شود. آمريكا سينماي چيني را تماشا مي‌كند و از موفقيت فيلم «رنج مسيح» كه قهرمانان آن به زبان آسوري صحبت ميكنند، تحت تأثير قرار گرفته است. ما به آمريكا و اروپا بيش از حد شبيه هستيم تا براي آنها جالب باشيم. در حال حاضر روح و روان مرموز شرقي براي غرب جالب‌تراست تا روح و روان مرموز روسي. مد سياسي روسيه كه با دوران دگرگون‌سازي ارتباط داشت، گذشته است.

سينماي ما با مد روز ارتباط دارد. ولي فيلم جديد ما «مغول» مورد علاقه زيادي قرار گرفته و با وجود اينكه هنوز تمام نشده است، به چند كشور فروخته شده است كه اين امر براي يك فيلم روسي غيرعادي است. صحنه‌هاي آن غيرعادي است و همه به زبان مغولي صحبت مي‌كنند. ولي اگر فيلم ما درباره امير ولاديمير يا سووروف بود، به آن توجه نمي‌كردند. در مجموع، رقابت در سطح فيلم پربيننده تاريخي با آمريكايي‌ها، كار بسيار دشواري است. مسأله فقط اين نيست كه آنها در اين «رشته ورزشي» قهرمان هستند بلكه اين است كه آنها از مواضع رهبري خود با دقت محافظت مي‌كنند.

س.: فكر نمي‌كنيد كه مسأله تنها به سوژه‌ها و موضوعات غيرعادي ختم نمي‌شود بلكه با عدم تسلط به زبان سينمايي نيز در ارتباط است؟ اين زبان گويش‌هاي گوناگوني دارد ولي دستور زبان و ذخيره لغوي آن يكي است.

ج.: كارگرداناني كه به اين «زبان» تسلط داشته باشند، هميشه كم هستند. شايد در ايالات متحده تعدادشان بيشتر باشد ولي با اين وجود هميشه كمبود سينماگران با استعداد احساس مي‌شود. ما هنوز بر بسياري از مهارت‌هاي سينمايي مسلط نشده و حتي جاي خود را در سينماي بين المللي و داخلي پيدا نكرده‌ايم. دو سه سال پيش در كشورمان متخصصين بعضي از حرفه‌هاي سينمايي وجود نداشتند زيرا يك متخصص نمي تواند به وسيله دوره آموزشي سه ماهه تربيت شود. گرافيك كامپيوتري، استفاده از امكانات پيچيده رايانه‌اي، ساخت دكوراسيون بزرگ و مهارت بدل‌ها از جمله زمينه‌هايي هستند كه در كشورمان فقط رشد مي‌كنند و شكل مي‌گيرند. ما بايد تعدادي از فيلمهاي بزرگ را بسازيم تا اين مهارت‌ها را ياد بگيريم. ولي بازار سينماي ما هنوز چندان بزرگ نيست. با وجود موفقيت‌هاي سالهاي اخير، تعداد تماشاگران فعال در سراسر كشور حدود 3 ميليون نفر است. تهيه كنندگان تلاش فراواني مي‌كنند كه فيلم‌هاي گران‌قيمتي بسازند. ولي اين كار هم از نظر پول درآوردن دشوار است و هم از نظر اعاده هزينه‌ها.

با اين وجود، در سال جاري فيلم‌هاي ارزنده و موفق زيادي در روسيه ساخته شده‌اند. از جمله مي‌توان به فيلم‌هايي چون «پيتر اف-ام»، «پست‌فطرت‌ها»، «دردم نمي‌آيد»، «خطابيچ» و «جزيره» (به كارگرداني پاول لونگين كه اين يك فيلم فوق العاده است)، اشاره كرد. فيلم «شور و شعف» بر حق برنده جايزه‌اي در جشنواره ونيز شد. البته فيلم‌هاي ضعيف هم زياد بودند. در صنعت سينمايي چنين آماري وجود دارد كه از هر100 فيلم، دو فيلم عالي هستند و 10 فيلم كمابيش خوب و جالب. بقيه ارزشي ندارند. ساخت فيلم خوب، كار دشواري است.

كارگردانان اكثراً حاضرند جان خود را فداي موفقيت پروژه سينمايي خود بكنند. همه آنها مي خواهند تماشاگران و داوران جشنواره‌ها را شيفته فيلم خود بكنند ولي كمتر موفق مي‌شوند. كساني كه مي‌گويند وضعيت سينماي كنوني روسيه مناسب نيست، اغلب به دوران شوروي اشاره مي‌كنند. مقايسه خوبي است. طي 30-20 سال آخر شوروي سالي حدود 150 فيلم ساخته مي‌شد كه از اين تعداد فقط 3-2 فيلم واقعاً خوب بودند و 10 فيلم قابل قبول.

ولي بعد از گذشت 30 سال 100-80 فيلم خوب ذخيره شده است. به همين دليل، كسي كه به پشت سر نگاه مي‌اندازد، تصوير خوبي مي‌بيند. اين يك عصر بين تاركوفسكي و لئونيد گايداي است. بعضي كارگردانان نتوانستند بيش از يك فيلم موفق بسازند زيرا ساخت فيلم خوب، يك روند مرموز و سحر‌آميز است. همين وضع در سينماي آمريكايي مشاهده مي‌شود. فقط ما مشكلات و نارسايي‌هاي خود را بهتر مي‌بينيم.

س.: بين جنبه سحر‌آميز و مالي سينما چيزي به نام «افسانه‌سازي سينمايي»‌وجود دارد. شما يكي از مبتكرين ايجاد افسانه‌هاي سينمايي روسيه بوديد . آيا مي‌توان گفت كه افسانه سينماي روسي شكل نهايي يافته است؟

ج.: نخير. همين امر باعث ارزيابي‌هاي اصولاً متفاوت و متضاد از وضعيت سينماي روسي مي‌شود. سينماي آمريكايي كاملاً بر افسانه خاص خود استوار است. همين ادعا درباره سينماي زمان شوروي صحت دارد. ارزيابي از سينماي آمريكايي (يا شوروي) بر اساس افسانه مخصوص آن صورت مي‌گيرد. به عبارت ديگر، بدين وسيله نقطه مبدأ سنجش فراهم مي‌شود. ولي در سينماي ما چنين «نقطه‌اي» وجود ندارد. سينماگران روس در جامعه روسي زندگي مي‌كنند، افكار و انديشه‌هاي اين جامعه را كسب كرده و به هنر خود تبديل مي‌كنند كه گاهي در اين زمينه موفق نمي‌شوند.

كارگرداناني چون بالابانوف و بودروف از قاعده عمومي مستثني هستند. در ميدان شكل نگرفته فرهنگي، اجتماعي و فلسفي هر چيزي ميتواند رشد كند. در نبودن سيستم مشخصات مشكل بتوان جهتگيري توسعه آينده سينماي روسي را تعيين كرد. من كه در بخش سينما كار ميكنم، فعلاً ظهور افسانه جديد روسي را احساس نمي كنم. ممكن است تا چند سال ديگر اين تحول را احساس كنم ولي فعلاً احساس نمي‌كنم.

/ 1