آيا صرف وجوهات شرعي و خمس در برخي از نهادها و مراكز كه ممكن است جنبه تبليغاتي براي حوزه علميه را داشته باشد، جايز است؟
پاسخ
ترديدي نيست كه حوزههاي علميه و محيطهاي روحاني ما مسئول پاسداري ايمان جامعه اسلامي و ارشاد و هدايت مردم و دفاع از اصول و فروع دين مقدس اسلام و تبليغ و تعليم آن و عهدهدار پاسخگويي به نيازهاي مذهبي جامعه و پايگاه محكم اسلام در برابر انحرافات و كجرويها هستند. امام كاظم ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: «الفقهاءُ حصونُ الاسلامِ»؛[1]فقيهان دژهاي اسلام هستند. فقها و عالمان ديني به دليل شناخت و آگاهي كامل از اسلام دژهاي استوار و محكمي هستند كه در برابر هرگونه انحراف و كجروي ميايستند و پاسداران دين خدا هستند. مرحوم امام فرمودند: «ترديدي نيست كه حوزههاي علميه و علماي متعهد در طول تاريخ اسلام و تشيع مهمترين پايگاه محكم اسلام در برابر انحرافات و كجرويها بودهاند.»[2]دشواري و سنگيني اين مسئوليتها در زماني كه اسلام و احكام مقدس آن آماج حملات شديدي شده است و شبهات زيادي در سطح جامعه مطرح شده است، به خوبي نمايانگر است. مرحوم امام فرمودند:
«شما كه امروز پاسداران اسلام و قرآنيد وظيفه داريد اين سنگر مهم را كه آماج تير اجانب و عمّال آنهاست، حفظ نماييد و با كمال دلگرمي و اتكاي به خداوند متعال و استمداد از ارواح مقدسة صاحبان شريعت و حفاظ قرآن به كار خود كه تحصيل فقه اسلام، تهذيب اخلاق، تنوير افكار و هدايت ملت ستمديده است، ادامه دهيد كه خداي متعال با شماست.»[3]
در زماني كه دشمنان اسلام و مخالفان نظام بيشترين تلاش خود را در جهت مقابله با اسلام و مباني آن و اصول نظام قرار دادهاند و با شبههافكني در سطح جامعه، افكار عمومي جامعه اسلامي را آلوده و مشوش مينمايند و به اعتقادات مردم خصوصاً نسل جوان هجمة شديدي وارد نمودهاند و به اعتراف صريح هانينگتون نظريه پرداز غربي «تقابل اصلي آيندة جوامع بشري برخورد فرهنگ اسلامي و فرهنگ غربي است.»[4]و ادوار شري يكي از نظريه پردازان آمريكايي ميگويد: «كليد اصلي براي ايجاد يك تغيير بنيادين در سياستهاي ايران، از بين بردن خصوصيات انقلابي رژيم ايران است... بايد نفوذ روحانيون را از بين برد و عقايد انقلاب را از درون تهي كرد».[5]
در چنين شرايطي وظيفه علماي ديني است كه به حكم سخن رسول خدا كه فرمودند:
«اذا ظهرتِ البدعُ في اُمّتي فليُظهرِ العالمُ علمهُ فمن لم يَفَعل فعَليهِ لعنةُ الله»؛[6]
«هنگامي كه بدعتها در جامعه آشكار ميشود بايد عالم علم خود را آشكار كند و اگر چنين نكند بر او لعنت خدا خواهد بود»
به مقابله با شبهات ديني بپردازند و اين امر ضرورت چنين مركزي را توسط حوزة علميه قم آشكار ميسازد. بنابراين هدف از تأسيس اين مركز توسط حوزة علميه قم آن چيزي نيست كه شما در سوال عنوان كردهايد. بلكه هدف، ارشاد و هدايت جامعه، پاسداري از احكام اسلام و مقابله و برخورد با شبهات و انحرافات و كجرويها و تنوير افكار عمومي جامعه اسلامي و در يك جمله انجام وظيفه عالمان ديني در جامعه است.مرحوم امام فرمودند: «حوزهها و روحانيت بايد نبض تفكر و نياز آيندة جامعه را هميشه در دست خود داشته باشند، و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهياي عكس العمل مناسب باشند، چه بسا شيوههاي رايج اداره امور مردم در سال هاي آينده تغييركند و جوامع بشري براي حلّ مشكلات خود به مسائل جديد اسلام نياز پيدا كنند.»[7]
مقام معظم رهبري فرمودند:
«امروز شبهههاي نو و خطرناكي وجود دارد، امروز شبهات عظيمي در تمام زمينههاي كلامي وجود دارد، از اصل توحيد و لزوم دين بگيريد تا به وجود صانع و نبوت خاصه و بعد مسأله ولايت و مسائل گوناگوني كه در زمينههاي ديني و اسلامي وجود دارد، پرسيد، چه كسي بايد به اين شبهات پاسخ بدهد؟ مگر علما مرزداران عقيده نيستند؟»[8]اما در مورد صرف خمس و بيت المال در اين خصوص بايد عرض كنيم كه خمس به دو قسمت تقسيم ميشود:
1. سهم امام ـ عليه السّلام ـ ؛ 2. سهم سادات.
سهم امام ـ عليه السّلام ـ در زمان غيبت در اختيار مجتهد جامع الشرايط قرار ميگيرد. سهم سادات نيز كه نيمي از خمس است متعلق به يتيمان و مساكين و ابن السبيل (درراه ماندگان) سادات است كه زير نظر حاكم شرع به مصرف اين اصناف ميرسد و سهم امام ـ عليه السّلام ـ كه در واقع ملك منصب امامت است، در زمان غيبت در اختيار مجتهد جامع الشرايط قرار ميگيرد و در اموري بايد مصرف شود كه در راستاي حفظ دين و مصالح عمومي جامعه اسلامي است.
لذا «سهم امام كه نيمي از خمس است پشتوانه اقتصادي حوزههاي علميه شيعه و برنامههاي تبليغاتي و كوششهاي فرهنگي و خلاصه هر گونه فعاليت ديني و علمي كه نياز به هزينه دارد ميباشد.»[9] بديهي است كه فعاليتهاي مراكزي كه در راستاي حراست از مباني و اصول اسلام و رفع شبهاتي است كه متوجه احكام اسلامي است و اعتقادات مردم را هدف قرار ميدهد از مصاديق بارز حفظ دين و مصالح عمومي جامعه اسلامي است و صرف خمس و بيت المال در اين مورد نه تنها اشكالي ندارد. بلكه ضروري به نظر ميرسد.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. داود شهيدي، حوزه و روحانيت از ديدگاه شهيد آيت الله مطهري، انتشارات پارسايان، قم، 79، ص 38 تا 86.2. روحانيت و حوزههاي علميه از ديدگاه امام خميني، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 74، از ص 63 تا 110.3. ناصر مكارم شيرازي، خمس پشتوانة استقلال بيت المال، انتشارات هدف، 1370.
[1] . كليني، اصول كافي، انتشارات اسوه، 1375، ج 1، ص 106، ح 3.[2] . صحيفة نور، ج 21، ص 88 و 89.[3] . صحيفه نور، ج 1، ص 190.[4] . نفوذ و استحاله، تهران، معاونت سياسي نمايندگي ولي فقيه در قرارگاه ثار الله، 78، ص 27.[5] . همان، ص 96.[6] . كليني، اصول كافي، انتشارات اسوه، 1375، ج 1، ص 160، ح 2.[7] . صحيفه نور، ج 21، ص 100.[8] . منشور ولايت، سخنان مقام معظم رهبري در جمع علما و فضلاي حوزة علميه قم، 74، ص 28.[9] . مكارم شيرازي، ناصر، خمس پشتوانة استقلال بيت المال، انتشارات هدف، 1370، ص 17.