امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: به خدا سوگند كه آن جوان، حضرت را ميشناسد و ميداند كه او برحق است، لكن مقصودش اين است كه حقيقت او را بر مردم و يارانش روشن كند، سپس حضرت دلايل امامت و مواريث انبياء را براي او ظاهر مينمايد و معجزاتي از او صادر ميشود.در آن هنگام، سيد حسني و يارانش با آن حضرت بيعت ميكنند، مگر چهل هزارنفر كه قرآنها با خود دارند و معروف به «زيديه» ميباشند كه از بيعت امتناع ميورزند.[1]بيعت و ميثاق سيد حسني، و يارانش بعد از قيام، با حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ در عراق و كوفه از مسلمات است، امام علي ـ عليه السلام ـ فرمودند: حضرت مهدي (عج) بعد از قيام همراه لشكر خويش از مكه به طرف عراق حركت مينمايد. آن گاه سيد حسني با دوازده هزار نفر به آن حضرت ملحق ميگردد و حضرت به سيد حسني ميفرمايد: من از تو به امر حكومت سزاوارترم، سيد در جواب ميگويد: دليل و برهان تو چيست؟ حضرت به پرندهاي در آسمان اشاره ميكند، پرنده به كتف مبارك حضرت فرود ميآيد و عصاي خود را در زمين فرو ميبرد و عصا سبز ميشود و شاخ و برگ ميآورد، آن گاه سيد حسني لشكر خود را تسليم حضرت مينمايد و حسني پرچمدار و فرمانده لشكر حضرت ميگردد.[2]امام باقر ـ عليه السلام ـ نيز فرمودهاند: «حضرت مهدي وارد كوفه ميشود و سه پرچم آن جا به اهتزاز است و در برابر حضرت مهدي تسليم ميگردند، يكي از آن سه پرچم، پرچم سيد حسني است.»[3]
قيام سيد خراساني
قيام سيد خراساني يكي از علائم و نشانه هاي ظهور مهدي موعود (عج) معرفي شده است و روايات زيادي در اين زمينه نظير روايت ذيل وجود دارد «خروج خراساني،سفياني و يماني در يك سال و يك ماه و يك روز است.»[4] و در برخي از روايات خراساني و سفياني به دو اسب مسابقه تشبيه شده اند كه خراساني از مشرق و سفياني از مغرب به طرف كوفه در حركت اند.[5] در مجموع از روايات چنين استفاده مي شود كه قيام سيد خراساني از مشرق زمين آغاز و به سوي عراق به پيش مي رود. فرماندهي نظامي اين سپاه را مردي بنام شعيب بن صالح به عهده دارد و نبرد سختي بين سپاه خراساني و سفياني در مي گيرد و خراساني فاتح ميدان خواهد بود و سرانجام نيز با امام زمان ـ عليه السلام ـ بيعت مي كند.[6]اما نسب و ساير خصوصيات سيد خراساني در هاله اي از ابهام قرار دارد به اين بيان كه نه از روايات يك تصوير مشخصي در اين زمينه به دست مي آيد و نه پژوهشگران و محققين اتفاق نظر دارند؛ سيد هاشمي، خراساني، حسني و حسيني عناويني هستند كه در روايات و مباحث مربوط به قيام خراساني ديده مي شود. اما اينكه هاشمي و خراساني يك نفر است؟ حسني است يا حسيني؟ و يا دو نفراند؟ در اين صورت همزمان قيام مي كنند يا در زمانه هاي جداگانه؟ برداشتي واحد وجود ندارد و هر كسي طبق فهم و سليقه خود تلاش نموده تا ضمن جمع بين روايات قضيه را روشن كنددراينجا برخي از ديدگاه ها را ملاحظه مي فرماييد:در حالي كه بعضي معتقدند كه سيد هاشمي همان جناب خراساني است كه از شرق زمين قيام مي كند و از ذريه امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ است و حتي او را نفس زكيه مي دانند كه اندكي قبل از قيام مهدي (عج) بين ركن و مقام سر بريده مي شود،[7] بعضي ديگر مي گويند كه سيد هاشمي غير از سيد خراساني است؛ هاشمي از ذريه امام حسن ـ عليه السلام ـ است و خراساني سيد حسيني است، هاشمي قبل از مراسم بيعت كشته مي شود در حالي كه خراساني حدود يك ماه بعد با حضرت بيعت مي كند.[8] و بعضي ديگر به عكس، سيد خراساني را حسني و هاشمي را از نسل امام حسين ـ عليه السلام ـ مي دانند و معتقدند كه سيد هاشمي صاحب اصلي انقلابي است كه در ميان همه ناباوري ها رژيم چند هزار ساله پادشاهي را سرنگون مي كند و سيد خراساني در آستانه ظهور مهدي (عج) با سفياني درگير مي شود.[9]
همان گونه كه ملاحظه مي فرماييد قضيه خصوصيات سيد خراساني مبهم و غير شفاف است و اختلاف ديدگاهها نيز ريشه در روايات و فهم آنها دارد چنانكه يكي از نويسندگان مي نويسد: «روايات مربوط به خراساني كه از طريق اهل سنت و همچنين در منابع متأخر شيعه وارد شده است به روشني دلالت دارد بر اين كه آن شخصيت از ذريه امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ يا امام حسين ـ عليه السلام ـ است و از او به عنوان هاشمي خراساني ياد شده است و صفات جسمي وي را كه داراي صورت نوراني است و خال برگونه راست و يا دست راست دارد بيان كرده اند.[10] نويسنده از روايات وارده در منابع متقدم شيعه نتيجه متفاوت مي گيرد.[11]همين طور در مورد صفات جسماني سيد خراساني نيز برداشتهاي متفاوت و گوناگون وجود دارد مثلاً از كلمه «فتي» كه در روايات مربوط به سيد خراساني يا حسني ذكر شده است بعضي جواني سني را فهميده و در نتيجه مي گويند سيد خراساني هنگام قيامش، جوان است[12] در حالي كه برخي ديگر جوان مردي را معني مناسب براي آن مي دانند و مي گويند جوان مردي يكي از ويژگي هاي سيد خراساني است نه اينكه سيد خراساني هنگام قيام در سنين جواني قرار داشته باشد.[13]يكي ديگر از صفات جسماني سيد خراساني داشتن خال بر گونه و يا دست راست است و در تفسير آن نيز احتمالات مختلف وجود دارد كه آيا به معني خال معروف است و يا اينكه از ماده خلل و به معني آسيب ديدگي و نقص است.
[1] . محمد باقر مجلسي، پيشين.[2] . ابن طاووس، الملاحم و الفتن، منشورات الرضي، ص 164، باب 79.[3] . محمد باقر مجلسي، پيشين، ج 53، ص 15 ـ 16.[4] . طوسي، محمد بن حسن، الغيبه، مكتبه بصيرتي قم چاپ دوم 1408 هـ ، ص 4400.[5] ر. ك: همان، ص 259.[6] . ر.ك:بحارالانوار،ج53،ص15و نيز علي كوراني،عصر ظهور، سازمان تبليغات چاپ دوم، 1379. ترجمه عباس جلالي، ص 247.[7] . قزويني، پيشين، ص 425.[8] . ر. ك: كامل سليمان، روزگار رهايي، نشر آفاق 1381، ترجمه علي اكبر مهدي پور، ص 10200.[9] . ر. ك: هاشمي شهيد، سيد اسدالله، زمينه سازان ا نقلاب جهاني مهدي (عج) ، مؤسسه پرهيزكار قم 1380، ص 3700.[10] . كوراني، پيشين، ص 270.[11] . همان.[12] . ر. ك: قزويني، پيشين، ص 425.[13] . ر. ك: هاشمي شهيد، پيشين، ص 365.مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه