3- انس با خوبيها و قهر با زشتي ها
براي رسيدن به زندگي بهتر و كاميابي فزونتر در جامعه، انس با خوبيها ضرورت دارد. مردم و ابعاد گوناگون سياسي، اقتصادي، فرهنگي اجتماع به اصلاح و همخواني با ارزشهاي انساني و ديني نيازمندند. مؤمن بايد در پي نيكي، دوستدار نيكي و پيشنهاد دهندة نيكي باشد. حضرت علي ـ عليه السلام ـ ميفرمايد:به كارنيك امر كن و خود را در شمار نيكوكاران درآر.[1]خداوند امر به معروف را براي اصلاح تودههاي مردم واجب كرد.[2]هر كس به معروف امر كرد، پشتوانة نيرومند مؤمنان است.[3]فرمان دادن به خوبي برترين كارهاي آفريدگان است.[4]البته در اين راه، انتظار اقبال آني همگان ناروا مينمايد:مردم، بيم مكنيد در راه راست كه شما روندگان آن چنين اندك چراست.[5]مهم آن است كه انسان به وظيفة مهم امر به معروف عمل كند.قهر با زشتيها
انس با خوبيها همزاد قهر با زشتيها است. زشتيهاي اجتماعي كه رهاورد پليديهاي شخصي است؛ بزرگترين آفت جامعه به شمار ميآيد؛ آفتي كه جامعه را از حركت اصلاحي باز ميدارد و مردم را در منجلاب خود غرق ميسازد. در اين موقعيت، آن كه در جامعه زندگي ميكند بايد انديشناك باشد و براي نجات خود و جامعه تدبيري بينديشد. گام نخست در اين حركت اصلاحي، پيرايش درون از گناه و دوري از زشتيهاي رايج در جامعه است. حساسيت در برابر زشتيهاي آشكاري كه با هدف انحراف جامعه انجام ميشود، گام دوم و پاياني به شمار ميآيد. امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ ميفرمايد:فرض الله ... النهي عن المنكر ردعا للسفهاء؛خداوند نهي از منكر را براي بازداشتن بيخردان از زشتيها واجب فرمود.[6]و انكر المنكر بيدك و لسانك و باين من فعله بجهدك؛
و به دست و زبان، كار ناپسند را زشت شمار و از آن كه كار ناپسند كند، با كوشش خود را دور بدار.[7]فضاي عمومي جامعه، نبايد براي گناه و زشتي ايمن باشد. بايد چنان برخورد كرد كه زشتكار خود را در محاصرة بيمهريهاي دوستان و شهروندان بيند و رسم نيكان پيش گيرد. امام ـ عليه السلام ـ ميفرمايد:امرنا رسول الله ان نلقي اهل المعاصي بوجوه مكفهرة؛
رسول خدا به ما دستور داد با افراد گنهكار با چهرهاي درهم كشيده رو به رو شويم.[8]بيتفاوتي و سست عنصري بزرگترين آفت جامعه است و به رشد زشتيها ميانجامد:ان الله تبارك و تعالي لم يرض من اوليائه ان يعصي في الارض و هم مسكوت مذعنون لايرون بالمعروف و لاينهون عن المنكر؛
خداي تعالي راضي نميگردد در زمين نافرماني شود و دوستانش خاموش بنشينند و امر به معروف و نهي از منكر نكنند.[9]شناخت زشتيها يك ضرورت است؛ براي مثال سوء ظن، اشاعة فحشا، دروغ، شركت در مجالس گناه، تقليد كوركورانه از بيگانگان، غيبت، تهمت و افترا، سخن چيني، تجسس، شايعه پراكني، پايمال كردن حقوق ديگران، ستم و حتي آلودگي به مواد مخدر بخشي از پليديها و آفات جوامع به شمار ميآيد و دوري و پيشگيري از آنها به نجات فرد و اجتماع ميانجامد. افزون بر اين، شناخت دشمن و آشنايي با سياستها و ابزارهاي او، وسيلة بيداري است و مقدمة حركتهاي اصلاحي و نجات بخش جامعه شمرده ميشود. دشمن با تمام فناوريهاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و رسانهاي خود در كمين ما است:وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً؛[10]
كافران آرزو ميكنند از ساز و برگ خود غافل شويد تا ناگهان بر شما يورش برند.ارزيابي و شناخت توطئة دشمن، براي ايمن سازي جامعه و مقابله با زشتيها، ضرورت دارد و سبب نوميدي دشمنان پروردگار ميگردد:فمن نهي عن المنكر ارغم أنوف الكافرين؛
آن كه از زشتيها نهي كرد، بيني كافران را به خاك ماليد.[11]
اي اسير رنگ، پاك از رنگ شو
رشتة سود و زيان در دست توست
اين كهن اقوام را شيرازه بند
هم هنر هم دين زخاك خاور است
وانموديم آنچه بود اندر حجاب
خيز و از كار امم بگشاگره
نشأه افرنگ را از سر بنه[12]
مؤمن خود كافر افرنگ شو
آبروي خاوران در دست توست
رايت صدق و صفا را كن بلند
رشك گردون خاك پاك خاور است
آفتاب از ما و ما از آفتاب
نشأه افرنگ را از سر بنه[12]
نشأه افرنگ را از سر بنه[12]
[1] . همان، نامة 31. (وأمر بالمعروف تكن من اهله).[2] . نهج البلاغه، حكمت 252. (فرض الله ... الامر بالمعروف مصلحه للعوام).[3] . همان، حكمت 31. ( فمن امر بالمعروف شد ظهور المؤمنين).[4] . عبدالواحد آمدي: غررالحكم، ح 7632. (الامر بالمعروف افضل اعمال الخلق).[5] . نهج البلاغه، خطبة 201. (ايها الناس لاتستو حشوا في طريق الهدي لقله اهله).[6] . نهج البلاغه، حكمت 252.[7] . همان، نامة 31.[8] . كليني: الكافي، ج 5. ص 59.[9] . محمدباقر محمودي: نهج السعادة، ج 2، ص 226.[10] . نساء (4): 102.[11] . نهج البلاغه، حكمت 31.[12] . اقبال لاهوري.