در فرهنگ اسلام و تعاليم قرآن كريم و رهبران راستين الهى ، برترين چيز - پس از حق الهى - حق انسان است . در احاديثى آمده است : حق مؤ من از حق كعبه بزرگتر است . و كعبه بزرگترين معبد و عزيزترين مكانى است كه به خدا منسوب است .
امام صادق عليه السلام
والله ان المؤ من لا عظم حقا من الكعبة ...(280)
- به خداى سوگند كه حق مؤ من ، از حق كعبه بزرگتر است ...
نيز اين موضوع در دين خدا ثابت شده است كه عبادتى برتر از اداى حق و حقوق مؤ منان نيست :
امام صادق عليه السلام
ما عبد الله بشى ء افضل من اءداء حق المؤ من .(281)
- عبادتى برتر از اداى حق مؤ من نيست .
براى اهميت موضوع تعليم ديگرى را از امام صادق عليه السلام مى آوريم :
امام صادق عليه السلام
انه ليس يقدر احد على صفة الله و كنه قدرته و عظمته ...فكذلك لا يقدر احد على صفة رسول الله صلى الله عليه و آله و فضلنا... و ما اوجب من حقوقنا. و كما لا يقدر احد ان يصف فضلنا، و ما اءوجب الله من حقوقنا فكذلك لا يقدر احد ان يصف حق المؤ من و يقوم به ...(282)
- هيچكس نمى تواند خداى را توصيف كند و ژرفاى قدرت و بزرگى او را باز گويد... همچنين هيچكس نمى تواند اوصاف پيامبر صلى الله عليه و آله و برتريهاى ما را با زبان باز گويد، و حقوق واجب ما را (بر شمارد). و چنانكه كسى نمى تواند فضيلتهاى ما و حقوق واجب خدايى ما را بر شمارد، همچنين هيچكس نمى تواند حق مؤ من را توصيف كند، و آن را به انجام برد...
اين حق و حقوق ، مفهومى تجريدى و دور از واقعيات زندگى ندارد، و اينطور نيست كه صرفا جنبه اخلاقى داشته باشد و تنها احترام اخلاقى در اين باره كفايت كند.
يعنى هرگاه در كوچه و خيابان و ديگر مراكز اجتماعى مؤ منى ديده شد با احترام به او سلام بدهند و تعظيم كنند؟ نه ، اين اداى حق مؤ من نيست ، بلكه حق و حقوق تعبيرى است از واقعيتهاى ملموس زندگى . هر گونه نيازى در زندگى يك انسان است ، حقى بر جامعه و فرد ايجاب مى كند. و نيازهاى ضرورى و حياتى افراد و جامعه روشن است .
مسائل ضرورى خوراك ، پوشاك ، مسكن ، دارو و درمان ، علم و آموزش و... حقوقى است كه بايد نسبت به همه ادا شود، و همگان در برابر اين حقها مسئوليت دارند، و كمترين حقوق ، رفع نيازهاى مادى مؤ منان است .(283) و اداى اين حقوق بالاترين عبادتها است .
و آيا در برابر اين حق و حقوقها كه تكليف مردم و جامعه و مسئولان اجتماع است ، مى توان به تجمل گرايى و مصرفيگرى روى آورد، و به آرايش و آذين بنديها دست زد، و محروميتها و سختيها و گرفتاريهاى مؤ منان و جامعه ايمانى را ناديده گرفت .
امام باقر عليه السلام
عمر بن جميع قال : ساءلت ابا جعفر عليه السلام عن الصلاة فى المساجد المصورة ؟ فقال : اكراه ذلك ، و لكن لايضركم اليوم ، و لو قد قام العدل لراءيتم كيف يصنع فى ذلك .(284)
- عمر بن جميع گويد: از امام باقر عليه السلام پرسيدم : نماز گزاردن در مساجدى كه نقش نگار دارد (آيينه كارى ، كاشيكارى و تزيينات دارد) چگونه است ؟ امام فرمود: اين كار را خوش ندارم ، و در اين روزگار (روزگار عدم حاكميت اسلام بر جامعه ) اين موضوع ضررى براى شما ندارد، ليكن اگر عدالت (بر جامعه ) حاكم گردد، خواهيد ديد كه در اين امور چگونه عمل مى كند؟
در اين كلام امام بايد دقت كرد كه اگر عدالت بر جامعه حاكم گردد شيوه مسجدسازى دگرگون مى شود و تزيين و تصويرسازى در مساجد منع مى گردد. از اين كلام معلوم مى شود كه اينگونه كارها در مساجد بر خلاف عدالت است و در دوران حاكميتهاى غير اسلامى مسكوت گذارده شده است . از اين رو جامعه اسلامى و دست كم جامعه شيعه مذهب و مدعى انتظار بايد پيش از دوران ظهور به عدل تن دهند و از اين آرايشها و ظاهرسازيها دست بردارند، و به انسانها بنگرند و شكمهاى گرسنه ، و بدنهاى برهنه ، و كمبودهاى وحشتناك مدرسه و مسكن و دارو ديگر لوازم زندگى را در نظر آورند، و از مقدار ضرورت در مساجد و معابد فراتر نروند، و به جاى مساجد غير ضرورى و تشريفاتى و اختلاف برانگيز مدرسه بسازند، بيمارستان بسازند، براى خانواده هاى مستضعف و بى سرپرست كار و مسكن تهيه كنند، و سرانجام براى تربيت مادى و معنوى فرزندان جامعه سرمايه گذارى كنند، و انسان نمازگزار و مؤ من و قلب خداشناس تربيت كنند.
ممكن است برخى ساده انديشان دور از فرهنگ و جاهل به نسل و زمان معاصر و بيگانه از واقعيتهاى ملموس زندگى ، بپندارند كه مساجد مجلل و مناره هاى سر بفلك كشيده و زرنگار و...ترويج دين و شعائر اسلامى است ؟. اين پندار پوك ، بيانگر بيخبرى از مسائل حيات بشرى و نيازها و گرايشها و گزينشهاى انسان امروز بويژه نسل جوان است . نيز حاكى از نادانى و جهل به شيوه ها و روشهاى درست نشر و گسترش مبانى دين است . نيز حاكى از بى اطلاعى از بريدگيها و سرخوردگيهاى بحق نسلهاى سرگران و بى آينده است . بويژه نسلهاى درس خوانده و آگاه .(285)
امروز هر مكتب يا مذهبى كه به مشكلات انسان پاسخى اصولى و درست داد و راه حلهايى اصولى و ريشه اى ارائه كرد، در جامعه و انديشه نسلها - بويژه جوانان - نفوذ مى كند و پذيرفته مى شود،گر چه تشكيلات و سازمانهايى ساده و بى آرايش داشته باشد، و هر مرام و مذهبى كه از حل مشكلات بشرى - در تئورى و عمل - عاجز ماند، و حرف حساب و طرح و برنامه اى نداشت ، و پاسخگوى نيازهاى اصلى انسان و اجتماعات انسانى نبود كنار زده مى شود،گر چه از سازمانها و مؤ سسات مجلل برخوردار باشد، و در معابد و ساختمانهاى سر بفلك كشيده و تشريفاتى تبليغ كند.
بنابراين ، شعائر دين به معناى واقعى كلمه ، بر افراشتن پرچم دين و آيين توحيد در درون دلها و عمق زندگيها است . و اين مهم تحقق نخواهد پذيرفت مگر در صورتيكه دين به عنوان مكتب و نظامى راهگشاى حل مشكلات اصلى و پاسخگو به مسائل ضرورى حيات انسانى به ميدان آيد.
در اين نوشته - كه هدفى جز تبيين دين خدا، و اصلاح جامعه اسلامى ندارد - پيشنهاد مى شود كه همه آن نيكوكاران كه با حسن نيت به چنين مسجد سازيها و حسينيه سازيها دست مى زنند، سرمايه هاشان را در راه كارهاى توليدى صرف كنند تا جامعه را به خودكفايى برسانند و امت اسلامى را از وابستگيهاى وحشتناك و اسارت بار حتى در مواد غذايى برهانند و از در آمد اين سرمايه گذاريها معابد و مساجد را بسازند تا در اين دوره حساس از تاريخ اين مملكت اسلامى كه دوران سازندگى است به تكليف ضرورى و نخستين و فورى خود عمل كرده باشند. البته تن دادن به اين پيشنهاد فهم اقتصادى و اسلامى درست مى خواهد و مشاورينى دلسوز و وطن پرست . و متاءسفانه اين هر دو در جامعه ما كمياب است .