***** صفحه 1 *****
تفسير موضوعي الميزان
-----------------------------------------------------------------
ويرايش 77 کتاب جيبي از معارف قرآن در الميزان
کتاب بيستم: لوط عليه السلام پيامبر معاصر ابراهيم(ع)
تأليف: سيد مهدي امين
(تجديد نظر: 1394)
***** صفحه 2 *****
بسم الله الرحمن الرحيم
بسيار مى شود كه مردم، عملى را كه مى كنند و يا مى خواهند آغاز آن كنند، عمل خود را با نام عزيزى و يا بزرگى آغاز مى كنند، تا به اين وسيله مبارك و پر اثر شود و نيز آبرويى و احترامى به خود بگيرد و يا حداقل باعث شود كه هر وقت نام آن عمل و يا يـاد آن بـه ميـان مى آيـد، به ياد آن عـزيز نيـز بيـفتنـد.
اين معنا در كلام خداى تعالى نيز جريان يافته، خداى تعالى كلام خود را به نام خود كه عزيزترين نام است آغاز كرده، تا آن چه كه در كلامش هست نشان او را داشته باشد و مرتبط با نام او باشد و نيز ادبى باشد تا بندگان خود را به آن ادب مؤدب كند و بياموزد تا در اعمال و افعال و گفتارهايش اين ادب را رعايت و آن را با نام وى آغاز نموده، نشان وى را بدان بزند، تا عملش خدايى شده، صفات اعمال خدا را داشته باشد و مقصود اصلى از آن اعمال، خدا و رضاى او باشد و در نتيجه باطل و هالك و ناقص و ناتمام نماند، چون به نام خدايى آغاز شده كه هلاك و بطلان در او راه ندارد(1) ... و
" من به نام خدا آغاز مى كنم! "
1- الـميزان ج 1، ص 26.
***** صفحه 3 *****
فهرست مطالب:
مقدمه مولف:
بخش اول : لوط,ع، پيامبر معاصر ابراهيم ، فرستاده خدا به سرزمين مؤتفکات
فصل اول : لوط پيامبر و مأموريت خاص او
خلاصـه تاريخ لوط پيامبر عليه السلام
شيوع فحشــاء همگانـى در ميان قـوم لـوط
شخصيـت معنوى حضرت لوط
مأموريت لوط عليه السلام از طرف حضرت ابراهيم
تبليــغ و مبــارزات حضـــرت لـــوط عليه السلام
تهديد و انــذار بى نتيجـــه لوط
فصل دوم : مقدمـات هلاكت قوم لوط
مأموريت مهم فرستادگان
خبـر نجات خانواده لوط
تلاش ابراهيــم براى نجـات قـوم لوط
قطعــى شــدن عـــذاب قـــوم لــوط
زمان اعـلام خبـــر نابودى قــوم لوط
فصل سوم : نابودى قوم لوط و عوامل و شرايط آن
شهــر لـوط و پيامبرش
يوم عصيــب! روز سخــت مـــرد خدا
سابقــه فحشــاء در قــوم لوط
حمله قــوم به مهمانــان لــوط
مـــاجــراى دختــــران لـــوط
فقــدان رشــد در قــوم لـــوط
تبديـل فساد بـه سنـــت قومى!
نهايت درماندگى يك انسان پاك!
معــــرفـــى فرستــادگـــــان
خــروج شبانه و نجـــات لوط
شهر لوط چگونــه نابــود شد؟
نشانه اى كه فرستادگان برجاى گذاشتند !
عبرت از خرابه هاى شهر لوط
بقايــاى شهر لــوط، انــذارى براى كفـار مكه
تشابهــات زندگى غفلـت بــار اقـــوام گذشته
موقعيت خرابه هــاى شهــر لوط و قوم "ايكه"
تحليل كلـــى از ماجــراى نابودى قــوم لوط
قســم عجيب الهــى به جان رســـول اللّه صلى الله عليه و آله
تاريــخ لـــوط در تــــورات
شــرح نابـــودى شهــر لـــوط در تـــورات
تورات و انتساب اعمال ناشايست به پيامبران
***** صفحه 4 *****
مقدمه مؤلف:
اِنَّــهُ لَقُـرْآنٌ كَـــريــمٌ " اين قـــــــــرآنـى اســت كــريـــــــــــم! "
فـى كِتــابٍ مَكْنُـــــونٍ " در كتــــــــابـــــــى مكنـــــــــــــــــــــــون! "
لا يَمَسُّــهُ اِلاَّ الْمُطَهَّـــروُنَ " كه جز دست پــاكــان و فهـم خاصان بدان نرسد! "
(77 ـ 79/ واقعه)
اين كتاب به منزله يك "كتاب مرجع" يا فرهنگ معارف قرآن است
كه از "تفسير الميزان" انتخـاب و تلخيـص و بر حسب موضوع، طبقه بندى شده است.
در يک " طبقه بندي کلي" از موضوعات قرآن كريم در تفسير الميزان قريب 77 عنوان انتخاب شد که هر يك يا چند موضوع، عنواني براى تهيه يك كتاب در نظر گرفته شد. هر كتاب در داخل خود به چندين فصل يا عنوان فرعى تقسيم گرديد. هرفصل نيز به سرفصل هايى تقسيم شد. در اين سرفصل ها، آيات و مفاهيم قرآنى از متن تفسيـر الميــزان انتخــاب و پس از تلخيص، به روال منطقى طبقه بندى و درج گرديد، به طورى كه خواننده جوان و محقق ما با مطالعه اين مطالب كوتاه وارد جهان شگفت انگيز آيات و معارف قرآن عظيم گردد.
تعدادي از اين مجلدات هم گفتارهاي مربوط به همين موضوعات و همچنين تحقيقاتي است که علامه طباطبائي رضوان الله عليه درباره اهداف آيات و سوره هاي قرآن کريم به عمل آورده است. آخرين مجلد منتخبي خلاصه از 21 جلد قبلي است.
در نظر گرفته شد اين مجلدات بر اساس سليقه خوانندگان در شکل ها و قطع هاي مختلف آماده شود. در قطع وزيري تعداد اين مجلدات به 22 رسيد. در قطع جيبي نيز چند بخش از هر کتاب اصلي، عنوان يک کتاب در نظر گرفته شد و در نتيجه به 77 جلد رسيد.
کتاب حاضر يکي از 77 جلد جيبي است که براي احتراز از تکرار، مقدمه ها و فهرست عناوين موجود در کتاب اصلي، در آن تکرار نشده است.
... و همه توفيقاتي که از جانب حق تعالي براي تأليف اين کتاب به بنده خود داده شده، ثواب و توشه راهي است که روح پاک و مقدس علامه طباطبائي بزرگوار به امت اسلام در سراسر جهان پخش کرده است. روحش با فاتحه اي از صميم دل همه مان شاد باد!
و نيز... همسر مهربانم که در آخر اين سالها روحش به مهماني خدا رفت، سال هاي طولاني يار راه متحمل من بود... سائل فاتحه و ياسين است!
سيد مهدي ( حبيبي) امين
***** صفحه 5 *****
بخش اول: لوط ع ، پيامبر معاصر ابراهيم(ع)
فرستاده خدا به سرزمين مؤتفکات
***** صفحه 6 *****
فصل اول: لوط پيامبرو مأموريت خاص او
مستند: بحث تاريخي و قرآني
الميزان ج20 ص241
خلاصه تاريخ لوط پيامبر "ع"
لوط عليه السلام از كلداني ها بود كه در سرزمين بابل سكونت داشتند. وي از پيشينيان و اولين كساني است كه به ابراهيم عليه السلام ايمان آوردند.
او به ابراهيم ايمان آورد و گفت:
"- اِ نـــّي مُهاجِرٌ اِلي رَبّي - من به سوي پروردگار خود مهاجرت مي كنم! "
(عنكبوت26)
و آنگاه خدا اورا به معيت ابراهيم نجات داد و آنان به سرزمين مقدس يعني سرزمين فلسطين رفتند. ( انبياء 71)
لوط"ع" در يكي از شهرهاي فلسطين منزل گزيد. به طوري كه در تواريخ و تورات و پاره اي از روايات آمده، آن شهر" شهر سدوم" بود.
اهالي اين شهر و حومة آن كه خدا آنها را " مؤتفكات " ناميده، بت مي پرستيدند و عمل زشت "لواط" انجام مي دادند. ( توبه 70)
اينان اولين قومي بودند كه اين عمل زشت در بين آنها شيوع يافت. ( اعراف 80) به حدي كه در مجامع خود اين عمل را انجام مي دادنـد بي آنكه بـه هيچ وجه ناپسند بدانند. (عنكبوت 29)
اين عمل زشت پيوسته در ميان آنان شيوع داشت تا به صورت يك سنت قومي درآمد و عامه مردم بدان مبتلا شدند و زن ها را عاطل گذاشتند و راه تناسل را ترك كردند.
خدا لوط "ع" را به سوي ايشان فرستاد. ( شعرا 162) لوط آنان را به تقواي الهي و ترك فحشاء و بازگشت به راه فطرت دعوت كرد، و ايشان را بيم داد و ترسانيد، ولي جز ب
***** صفحه 7 *****
سركشي ايشان نيفزود و پاسخي نداشتند جز اين كه گفتند:
" اگر راست مي گوئي عذاب خدا را براي ما بياور ! "
و اورا تهديد كردند كه از شهر خود بيرون خواهند كرد و به او گفتند :
" اگر دست بر نداري بيرونت خواهيم كرد! " ( شعرا 167) گفتند: " آل لوط را از آبادي خود بيرون كنيد چون آنها مردمي هستند كه تظاهر به پاكي مي كنند! " ( نمل 56)
لوط پيوسته قوم خود را به راه خــدا و ملازمت با سنت فطرت و ترك فحشاء دعــوت مي كرد، ولي آنان بر كار كثيف خود اصرار داشتند تا طغيان و سركشي شان پابرجا شد و كلمة عذاب بر آنان واجب آمد، پس خدا فرستادگاني از ملائكة گرامي خود براي هلاك كردن آنان فرستاد.
ملائكه ابتدا بر ابراهيم عليه السلام نازل شدند و به او خبر دادند كه خدا مأمورشان كرده قوم لوط را هلاك كنند. ابراهيم "ع" با آنان به مجادله پرداخت تا شايد بدين وسيله عذاب را از آنان بازگرداند و به آنان يادآوري كرد كه لوط در بين قوم است و ملائكه در جواب او گفتند كه موقعيت لوط و خاندانش را بهتر مي دانند، و امر خدا فرا رسيده و عذاب غيرقابل برگشتي به سراغ قوم خواهد آمد! ( عنكبوت 32 و هود 76)
ملائكه آنگاه به صورت پسران جوان به سوي لوط رفتند و به عنوان ميهمان بر او وارد شدند. اين جريان بر لوط گران آمد و چاره اي از دستش برنمي آمد، چون مي دانست كه قوم به زودي متعرض آنان خواهند شد، و البته از آنان صرف نظر نخواهند كرد.
ديري نپائيد كه قوم جريان را شنيدند و شتابان و بشارت گويان به سراغ او آمدند و به در خانه اش هجوم آوردند. لوط به سوي ايشان رفت و بسيار مؤعظه شان كرد و فتوت و رشدشان را تهييج كرد تا بدانجا كه دختران خود را بر ايشان عرضه داشت و گفت:
" - اي قوم! اين دختران منند كه براي شما پاكيزه ترند.
از خدا پرهيز كنيد، و مرا نزد ميهمانانم رسوا مسازيد! "
بعد استغاثه كرد و گفت :
" - آيا در بين شما مرد رشيدي پيدا نمي شود؟ "
قوم در پاسخش گفتند كه به دخترانش نيازي ندارند و ميهمانانش را ترك نخواهند كرد.
بالاخره لوط نا اميد شد و گفت:
" - اي كاش من در مقابل شما نيروئي داشتم و يا به تكيه گاهي پناه مي بردم! "
(هود 80)
در اين حال ملائكه گفتند:
- اي لوط ما فرستادگان پروردگار توئيم، دل خوش دار كه اين قوم دست به تو نيابند !
***** صفحه 8 *****
آنگاه نور چشم قوم را گرفتند و ايشان كور شدند و يكديگر را لگدمال ساختند و متفرق شدند. (قمر37)
ملائكه به لوط دستور دادند كه همان شب، پاسي از شب گذشته، خاندانش را حركت دهد و به دنبال آنان رود و هيچ كس به پشت سرش ننگرد، مگر زنش را كه به او همان خواهد رسيد كه به قوم مي رسد و بدو خبر دادند كه قوم صبحگاهان هلاك خواهد شد. ( هود 81 و حجر 66)
آنگاه به وقت طلوع آفتاب، صيحه قـوم لوط را درگرفت و خدا " سنگي آميخته به گل كه نزد پروردگار تو نشاندار شده بود، " بر ايشان فرستاد و شهر را بر روي آنها واژگون ساخت و زير و بالا كرد و همة مؤمنيني را كه در آنجا بودند نجات داد - و در آنجا جز يك خانه از مسلمين كه خانه لوط بود، نيافت - و در آن سرزميــــــن براي كساني كه از عـــذاب الم انگـــيز مي ترسند نشانه اي برجاي گذاشت. ( الذاريات 37 و سوره هاي ديگر)
شيوع فحشاء همگاني در ميان قوم لوط
اينكه ايمان و اسلام اختصاص به خانة لوط داشته و عذاب همة شهرهاي قوم لوط را در برگرفته بود، دليل برآن است كه:
1- همة قوم لوط، كافر و غير مؤمن بودند.
2- فحشاء تنها ميان مردان آنها شايع نبود زيرا اگر چنين بود و زنان از فحشاء بري بودند، با توجه به اينكه لوط به راه فطرت و سنت خلقت كه پيوند زن و مرد با يكديگر است، دعوت مي كرد، بايد عده اي از زن ها از او پيروي مي كردند، و بر گرد او جمـــع مي شدند و طبــعاً به او ايمــان مي آوردند، ولي هيچ مطلبي دراين باره در كلام خدا ذكر نشده است.
اين نكته تصديق مطلبي است كه در اخبار آمده كه فحشاء در بين قوم شايع بود و مردها به مردها و زنها به زنها اكتفاء مي كردند.
شخصيت معنوي حضرت لوط
لوط عليه السلام فرستادة خدا به سوي مردم سرزمين " مؤتفكات" بود، يعني شهر "سدوم" و حومة آن كه گويا چهار شهر بودند بنام هاي: " سدوم"، "عموره"، "صوغر" و "صبوئيم".
خدا لوط را در كلية مقامات معنوي كه انبياء كرام خود را بدان توصيف فرموده شريك ساخته است. از توصيف هاي مخصوص او اين است كه مي فرمايد:
***** صفحه 9 *****
" لوط را حكمت و علم داديم،
و اورا از آبادي اي كه كارهاي پليد مي كردند نجات بخشيديم،
كه آنان مردم بد و فاسقي بودند،
و اورا داخل در رحمت خود كرديم،
و او از صالحان است ! " ( انبياء 75)
مستند: آية 80 تا 84 سورة اعراف " ولوطاً اِذ قالَ لِقَومِهِ اَتـأتوُنَ الفاحِشَةَ ماسَبَقَكُم بِها مِن اَحَدٍمِنَ العالَمينَ ...!" الميزان ج15ص254
مأموريت لوط "ع" از طرف حضرت ابراهيم
لوط از پيروان شريعت ابراهيم"ع" بود، و به خلاف هود و صالح "ع" كه از پيروان نوح بودند. لوط خود از بستگان ابراهيم "ع" بود، و آن حضرت وي را به سوي اهل " سدوم" و اقوام مجاور آن فرستاد تا آنان را كه مشرك و از بت پرستان بودند به دين توحيد دعوت كند.
لوط در دعوت خود به قومش گفت:
" چرا اين كار زشتي را مي كنيد،
كه هيچ يك از جهانيان پيش از شما نكرده اند؟
شما از روي شهوت به جاي زنان به مردان رو مي كنيد،
بلكه شما گروهي اسراف پيشه ايد! "
وقتي لوط به آنان گفت كه چرا اين كار زشت را مي كنيد كه هيچ يك از عالميان قبل از شما نكرده اند، اشاره به اين مطلب است كه هيچ يك از امم و اقوام روي زمين مرتكب چنين گناهي نشده اند و تاريخ پيدايش اين عمل زشت منتهي به همين قوم مي شود.
قوم لوط عمل زناشوئي با زنان را ترك كرده بودند و به مردان اكتفا مي كردند. و اين عمل از آنجائي كه تجاوز و انحراف از قانون فطرت است، قرآن آن را " اسراف" ناميده است.
و از آنجائي كه عمل مزبور فاحشه اي بي سابقه بوده حضرت لوط از در تعجب مي پرسد:
" آيا شما چنين كاري را مرتكب مي شويد؟ "
قومش جواب درست و حسابي نداشتند بدهند لاجرم اورا تهديد به تبعيد كردند:
" پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند از دهكدة خويش بيرونشان كنيد كه اينها خودرا پاكيزه قلمداد مي كنند! "
***** صفحه 10 *****
قوم لوط اورا به خاطر اين كه مردي غريب و خوش نشين در شهر است خوار شمردند و كلامش را بي مقدار دانستند و گفتند كه شهر از ماست و اين مرد در اين شهر خوش نشين است و كس و كاري ندارد، و اورا نمي رسد كه به كارهاي ما خرده گيري نمايد!
قرآن مجيد در سورة ذاريات مي فرمايد:
" ما در آن قريه بيش از يك خانوار مسلمان نيافتيم! "
يعني جز اهل خانة لوط هيچ كس درآن قريه ايمان نياورده بودند، و از اهل خانه نيز زنش جزو هلاك شده گان بود.
قرآن مي فرمايد:
" پس اورا با كسانش نجات داديم مگر زنش را كه قرين بازماندگان بود،
آنگاه باراني عجيب برآنان بارانديم، بنگر تا عاقبت بدكاران چسان بود! "
عذاب و هلاكت قوم لوط بارشي از آسمان بود ولي البته نه باران معمولي بلكه باراني مخصوص كه از جهت غرابت و شدت اثر بي سابقه بوده است.
توضيح اين باران را در سورة هود، قرآن مجيد شرح مي دهد كه آن باران سنگ هائي از گل سخت چيده شده بوده كه پشت سرهم بر آنان بارانده شده، سنگ هائي كه نزد پروردگار نشان و علامت گذاري شده بودند.
مستند: آية 160تا175سورة شعرا " كَذَّبَت قَومُ لوُطِ المُرسَلينَ.... "
الميزان ج30ص189
تبليغ و مبارزات حضرت لوط "ع"
اين آيات به داستان لوط پيــامبر عليه السلام كه هم زمان ابراهيم عليه السلام مي زيسته، اشاره مي كند و نحوه تبليغ و گفتگو هاي حضرت لوح را با قوم خود نشان مي دهد:
" قوم لوط نيز پيامبران را دروغگو شمردند،
هنگامي كه برادرشان لوط به ايشان گفت:
آيا خدا ترس و پرهيزكار نمي شويد؟
لوط گفت كه من پيغمبري امين و خيرخواه شمايم!
از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد!
من از شما براي پيغمبري ام مزدي نمي خواهم،
كه مزد من جز به عهدة پروردگار عالميان نيست!
چرا به مردان زمانه رو مي كنيد،
و همسران تان را كه پروردگارتان براي شما آفريده، وا مي گذاريد؟
راستي كه شما گروهي متجاوز هستيد!
گفتند: اي لوط اگر بس نكني تبعيد مي شوي !