انتظار در اندیشه ها نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
خواهد آمد. پس اين فكر چهار پايه اساسى دارد:
1.اسارت، 2.غيبت، 3.انتظار، 4.نجات...
از انتظار و اعتقاد به اين كه نجات بخشى كه اكنون غائب است خواهد آمد و عدالت
را مستقر خواهد كرد و بشريت را نجات خواهد داد و حقيقت و عدل و برابرى پيروز خواهد
شد، به صورت منفيش دشمنان عدالت و عاملين فساد و تبهكارى و كسانى كه هيچ مسؤوليتى
در زندگىشان نمىشناسند و هيچ حدى شرارت و فسادشان را محدود نمىكند استناد
مىكنند، به اين معنا كه مردم را قانع و معتقد مىكنند كه نجات بشر و استقرار عدالت
فقط و فقط موكول به ظهور نجات بخش خاص غيبى است، نه هيچ كس و كسان ديگر...
و چنين استدلال مىكند كه اگر من عدالت را استقرار نمىدهم و اگر قدرتى يا
حكومتى ظلم و فساد مىكند جبرى و طبيعى است، غير عادى نيست و چون طبيعى است بايد
پذيرفت كه پذيرفتنى است و چون ناگزير و حتمى است، در برابرش مخالفت و مقاومت ممكن
نيست و هر كوشش و فداكارى در راه عدالت و اصلاح عموم بيهوده است، پوچ است...
مىبينيم كه غيبت، با اين گونه توجيه از «انتظار منفى» بهترين وسيله است براى كسانى
كه جنايت و ظلم و فساد و ستم مىكنند و دين و مذهب را آلت منافع گروهى و مادى و
سياسى و معنوى خودشان كردهاند تا به نيابت امام از پيروان او كار بگيرند و بر گرده
انديشه و اقتصاد و زندگى و كوشش و
فعاليت آنها سوار
شوند...