انتظار در اندیشه ها نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آن
بايد نقشى داشته باشم و اين انقلاب... با پرچم و شمشير و زره و يك جهاد عينى با
مسؤوليت انسانهاى معتقد به آن است...
هر كس اين سؤال به ذهنش مىرسد كه امام زمان، اين رهبر نجات بخش انتهاى تاريخ،
چگونه مىتواند بر جهان پيروز شود؟ در اين جا امام صادق عليه السلام يك توجيه بسيار
عميق و كاملاً جامعه شناسانه و تاريخى دارد كه: «قدرتهاى ستمكار و قطبهاى جنايت و
ظلم بقدرى با هم خواهند جنگيد كه در نيرو و قدرت فرسوده مىشوند و بقدرى از درون به
فساد خواهند رفت كه مقاومتشان را از دست مىدهند و آنگاه شما از بيهوشى و خواب
خرگوشى بيدار شده و چون مسلح به نيروى ايمان و آگاهى هستيد بر آن قدرتهاى از درون
پوسيده و از برون فرسوده پيروز مىشويد» و اين پيروزى بر اساس منطق و عينيت و
سنتهاى اجتماعى است، سنتهايى كه در اسلام قوانين خداوند است نه قوانين
ماترياليستى.
وقتى خداوند كارى را بخواهد، اسبابش را فراهم مىكند... من در اينجا معتقدم كه
تاريخ به طرف پيروزى جبرى عدالت و نجات قطعى انسانها و تودههاى ستمديده و نابودى
حتمى ظلم و ظالم مىرود... اعتقاد به اين جبر قطعى كه تاريخ به نفع عدالت تمام
مىشود و سرنوشت نوع بشر در زمان، به نفع پيروزى جامعه مشترك و زندگى مشترك
انسانها ختم مىشود، كه خود يك «انتظار» است، بزرگترين عاملى است كه ستمديدهها و
استثمار شوندهها را نيرو و ايمان مىبخشد و به پيروزى سرنوشت