دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • منم از جان خود بيزار بيزار
    مرا خود جان و دل بهر تو بايد
    ز آزار دلت گر چه نگويى
    بهار از من بگردد چون ندانم
    گناهم پيش لطفت سجده آرد
    گنه را لطف تو گويد كه تا كى
    تن و جانى كه خاك تو نباشد
    تو خورشيدى و مرغ روز خواهى
    چو برگيرى تو رسم شب ز عالم
    به حق آن كه لطف تو جهانست
    به چشم جان چه دريا و چه صحرا
    به تنگى درفتد هرك از تو ماند به قصد از شمس تبريزى نگردم
    به قصد از شمس تبريزى نگردم



  • اگر باشد تو را از بنده آزار
    كه قربان تو باشد اى نكوكار
    درون جان من پيداست آار
    چو در دل جاى گلشن پر شود خار
    كه اى مسجود جان زنهار زنهار
    گنه گويد بدو كاين بار اين بار
    تن او سله باشد جان او مار
    چو مرغ شب بيايد نبودش بار
    چه پرها بركند مرغ شب اى يار
    كه آن جا گم شود اين چرخ دوار
    در آن عالم چه اقرار و چه انكار
    فروكن دست و او را زود بردار چگونه زهر نوشد مرد هشيار
    چگونه زهر نوشد مرد هشيار


/ 3704