دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • داد جاروبى به دستم آن نگار
    باز آن جاروب را ز آتش بسوخت
    كردم از حيرت سجودى پيش او
    آه بي ساجد سجودى چون بود
    گردنك را پيش كردم گفتمش
    تيغ تا او بيش زد سر بيش شد
    من چراغ و هر سرم همچون فتيل
    شمع ها مي ورشد از سرهاى من
    شرق و مغرب چيست اندر لامكان
    اى مزاجت سرد كو تاسه دلت
    برشو از گرمابه و گلخن مرو
    تا ببينى نقش هاى دلربا
    چون بديدى سوى روزن درنگر
    شش جهت حمام و روزن لامكان
    خاك و آب از ژس او رنگين شده
    روز رفت و قصه ام كوته نشد شاه شمس الدين تبريزى مرا
    شاه شمس الدين تبريزى مرا



  • گفت كز دريا برانگيزان غبار
    گفت كز آتش تو جاروبى برآر
    گفت بي ساجد سجودى خوش بيار
    گفت بي چون باشد و بي خارخار
    ساجدى را سر ببر از ذوالفقار
    تا برست از گردنم سر صد هزار
    هر طرف اندر گرفته از شرار
    شرق تا مغرب گرفته از قطار
    گلخنى تاريك و حمامى به كار
    اندر اين گرمابه تا كى اين قرار
    جامه كن دربنگر آن نقش و نگار
    تا ببينى رنگ هاى لاله زار
    كان نگار از ژس روزن شد نگار
    بر سر روزن جمال شهريار
    جان بباريده به ترك و زنگبار
    اى شب و روز از حديش شرمسار مست مي دارد خمار اندر خمار
    مست مي دارد خمار اندر خمار


/ 3704