اندر دل ما تويى نگارا هر عاشق شاهدى گزيدست گر غير تو ماه باشد اى جان اى خلق حدي او مگوييد بر نقش فنا چه عشق بازد بر غير خدا حسد نيارد گر رشك و حسد برى برو بر چون رفت بر آسمان چارم بوبكر و عمر به جان گزيدندشمس تبريز جو روان كن شمس تبريز جو روان كن
غير تو كلوخ و سنگ خارا ما جز تو نديده ايم يارا بر غير تو نيست رشك ما را باقى همه شاهدان شما را آن كس كه بديد كبريا را آن كس كه گمان برد خدا را كين رشك بدست انبيا را عيسى چه كند كليسيا را عمان و على مرتضا راگردان كن سنگ آسيا را گردان كن سنگ آسيا را