به خدمت لبت آمد به انتجاع شكر تو ارتقا به سخا جو مگو نه گو آرى لب تو است كه شكر ز عين او رويد شكر به وقت شكر خوردنت نصيبى يافت ببسته اى دو لب امروز زان همي ترسم زهى نبات كه دارد لب تو كز وى شددهان ببندم و بسته شكر همي خايم دهان ببندم و بسته شكر همي خايم
كه از لب شكرين بخش يك دو صاع شكر نظر مكن كه نيى يافت ارتفاع شكر نه منتظر كه رسيد نسيه از بقاع شكر كه بر مذاق دهان ها بود مطاع شكر كه از غم تو بماند ز انتفاع شكر امير جمله نباتات بي نزاع شكركه تا به جان برسد خوش به ابتلاع شكر كه تا به جان برسد خوش به ابتلاع شكر