از آن مقام كه نبود گشاد زود گذر درخت اگر متحرك شدى ز جاى به جا زمان چو حاكم تست و مكان چو معبر تو چنان شوى كه مكان و زمان و اهل زمان تو تيره گردى از شب چو آينه گردون
تو تيره گردى از شب چو آينه گردون
برو به سوى خريدار خويش همچون زر نه رنج اره كشيدى نه زخمه هاى تبر مكان نيك گزين و زمان نكو بنگر دگر نتاند كردن به فعل در تو ار نه زردروى خزان گردى از هوا چو شجر
نه زردروى خزان گردى از هوا چو شجر