اى نوبهار عاشقان دارى خبر از يار ما اى بادهاى خوش نفس عشاق را فريادرس اى فتنه روم و حبش حيران شدم كاين بوى خوش اى جويبار راستى از جوى يار ماستىاى قيل و اى قال تو خوش و اى جمله اشكال تو خوش اى قيل و اى قال تو خوش و اى جمله اشكال تو خوش
اى از تو آبستن چمن و اى از تو خندان باغ ها اى پاكتر از جان و جا آخر كجا بودى كجا پيراهن يوسف بود يا خود روان مصطفى بر سينه ها سيناستى بر جان هايى جان فزاماه تو خوش سال تو خوش اى سال و مه چاكر تو را ماه تو خوش سال تو خوش اى سال و مه چاكر تو را