دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • اگر گم گردد اين بي دل از آن دلدار جوييدش
    وگر اين بلبل جانم بپرد ناگهان از تن
    اگر بيمار عشق او شود ياوه از اين مجلس
    وگر سرمست دل روزى زند بر سنگ آن شيشه
    هر آن عاشق كه گم گردد هلا زنهار مي گويم
    وگر دزدى زند نقبى بدزدد رخت عاشق را
    بت بيدار پرفن را كه بيدارى ز بخت اوست
    بپرسيدم به كوى دل ز پيرى من از آن دلبر
    بگفتم پير را بالله تويى اسرار گفت آرى
    زهى گوهر كه دريا را به نور خويش پر دارد چو يوسف شمس تبريزى به بازار صفا آمد
    چو يوسف شمس تبريزى به بازار صفا آمد



  • وگر اندررمد عاشق به كوى يار جوييدش
    زهر خارى مپرسيدش در آن گلزار جوييدش
    به پيش نرگس بيمار آن عيار جوييدش
    به ميخانه رويد آن دم از آن خمار جوييدش
    بر خورشيد برق انداز بي زنهار جوييدش
    ميان طره مشكين آن طرار جوييدش
    چنين خفته نيابيدش مگر بيدار جوييدش
    اشارت كرد آن پيرم كه در اسرار جوييدش
    منم درياى پرگوهر به دريابار جوييدش
    مسلمانان مسلمانان در آن انوار جوييدش مر اخوان صفا را گو در آن بازار جوييدش
    مر اخوان صفا را گو در آن بازار جوييدش


/ 3704