ما را سفرى فتاد بي ما آن مه كه ز ما نهان همي شد چون در غم دوست جان بداديم ماييم هميشه مست بي مى ما را مكنيد ياد هرگز بى ما شده ايم شاد گوييم درها همه بسته بود بر ما با ما دل كيقباد بنده ستماييم ز نيك و بد رهيده ماييم ز نيك و بد رهيده
آن جا دل ما گشاد بي ما رخ بر رخ ما نهاد بي ما ما را غم او بزاد بي ما ماييم هميشه شاد بي ما ما خود هستيم ياد بي ما اى ما كه هميشه باد بي ما بگشود چو راه داد بي ما بنده ست چو كيقباد بي مااز طاعت و از فساد بي ما از طاعت و از فساد بي ما