دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • چندانك خواهى جنگ كن يا گرم كن تهديد را
    ور خود برآيد بر سما كى تيره گردد آسمان
    خود را مرنجان اى پدر سر را مكوب اندر حجر
    گر تو كنى بر مه تفو بر روى تو بازآيد آن
    پيش از تو خامان دگر در جوش اين ديگ جهان
    بگرفت دم مار را يك خارپشت اندر دهن
    آن مار ابله خويش را بر خار مي زد دم به دم
    بى صبر بود و بي حيل خود را بكشت او از عجل
    بر خارپشت هر بلا خود را مزن تو هم هلا
    فرمود رب العالمين با صابرانم همنشين رفتم به وادى دگر باقى تو فرما اى پدر
    رفتم به وادى دگر باقى تو فرما اى پدر



  • مي دان كه دود گولخن هرگز نيايد بر سما
    كز دود آورد آسمان چندان لطيفى و ضيا
    با نقش گرمابه مكن اين جمله چاليش و غزا
    ور دامن او را كشى هم بر تو تنگ آيد قبا
    بس برطپيدند و نشد درمان نبود الا رضا
    سر دركشيد و گرد شد مانند گويى آن دغا
    سوراخ سوراخ آمد او از خود زدن بر خارها
    گر صبر كردى يك زمان رستى از او آن بدلقا
    ساكن نشين وين ورد خوان جاء القضا ضاق الفضا
    اى همنشين صابران افرغ علينا صبرنا مر صابران را مي رسان هر دم سلامى نو ز ما
    مر صابران را مي رسان هر دم سلامى نو ز ما


/ 3704