دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • سخت خوش است چشم تو و آن رخ گلفشان تو
    فتنه گر است نام تو پرشكر است دام تو
    مرده اگر ببيندت فهم كند كه سرخوشى
    بوى كباب مي زند از دل پرفغان من
    بهر خدا بيا بگو ور نه بهل مرا كه تا
    خوبى جمله شاهدان مات شد و كساد شد
    بازبديد چشم ما آنچ نديد چشم كس
    هر نفسى بگوييم عقل تو كو چه شد تو را
    هر سحرى چو ابر دى بارم اشك بر درت
    مشرق و مغرب ار روم ور سوى آسمان شوم
    زاهد كشورى بدم صاحب منبرى بدم
    از مى اين جهانيان حق خدا نخورده ام
    صبر پريد از دلم عقل گريخت از سرم
    شير سياه عشق تو مي كند استخوان من اى تبريز بازگو بهر خدا به شمس دين
    اى تبريز بازگو بهر خدا به شمس دين



  • دوش چه خورده اى دلا راست بگو به جان تو
    باطرب است جام تو بانمك است نان تو
    چند نهان كنى كه مى فاش كند نهان تو
    بوى شراب مي زند از دم و از فغان تو
    يك دو سخن به نايبى بردهم از زبان تو
    چون بنمود ذره اى خوبى بي كران تو
    بازرسيد پير ما بيخود و سرگران تو
    عقل نماند بنده را در غم و امتحان تو
    پاك كنم به آستين اشك ز آستان تو
    نيست نشان زندگى تا نرسد نشان تو
    كرد قضا دل مرا عاشق و كف زنان تو
    سخت خراب مي شوم خائفم از گمان تو
    تا به كجا كشد مرا مستى بي امان تو
    نى تو ضمان من بدى پس چه شد اين ضمان تو كاين دو جهان حسد برد بر شرف جهان تو
    كاين دو جهان حسد برد بر شرف جهان تو


/ 3704