اگر بگذشت روز اى جان به شب مهمان مستان شو مرو اى يوسف خوبان ز پيش چشم يعقوبان اگر دوريم رحمت شو وگر عوريم خلعت شو اگر كفريم ايمان شو وگر جرميم غفران شو براى پاسبانى را بكوب آن طبل جانى را تو بحرى و جهان ماهى به گاهى چيست و بي گاهى شب تيره چه خوش باشد كه مه مهمان ما باشدخمش كن اى دل مضطر مگو ديگر ز خير و شر خمش كن اى دل مضطر مگو ديگر ز خير و شر
بر خويشان و بي خويشان شبى تا روز مهمان شو شب قدرى كن اين شب را چراغ بيت احزان شو وگر ضعفيم صحت شو وگر درديم درمان شو وگر عوريم احسان شو بهشتى باش و رضوان شو براى ديورانى را شهب انداز شيطان شو حيات ماهيان خواهى بر ايشان آب حيوان شو براى شب روان جان برآ اى ماه تابان شوچو پيش او است سر مظهر دهان بربند و پنهان شو چو پيش او است سر مظهر دهان بربند و پنهان شو