دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • دل و جان را طربگاه و مقام او
    همه عالم دهان خشكند و تشنه
    غذاها هم غذا جويند از وى
    عدم چون اژدهاى فتنه جويان
    سزاى صد عتاب و صد عذابيم
    ز حلم او جهان گستاخ گشته
    براى مغز مخموران عشقش
    كشيده گوش هشياران به مستى
    پيمبر را چو پرده كرده در پيش
    نكرده بندگان او را سلامى
    چه باشد گر شبى را زنده دارى
    وگر خامي كنى غافل بخسپى
    ز خردى تا كنون بس جا بخفتى
    ز خاكى تا به چالاكى كشيدت
    مقامات نوت خواهد نمودن
    به خردى هم ز مكتب مي جهيدى
    به خاكى و نباتى و به نطفه
    ز چندين ره به مهمانيت آورد
    به وقت درد مي دانى كه او او است همه اويان چو خاشاكى نمايند
    همه اويان چو خاشاكى نمايند



  • شراب خم بي چون را قوام او
    غذاى جمله را داده تمام او
    كه گندم را دهد آب از غمام او
    ببسته فتنه را حلق و مسام او
    كشيده از سزاى ما لگام او
    كه گويى ما شهانيم و غلام او
    بجوشيده به دست خود مدام او
    زهى اقبال و بخت مستدام او
    پس آن پرده مي گويد پيام او
    بر ايشان كرده از اول سلام او
    به عشق او كه آرد صبح و شام او
    بنگذارد تو را اى دوست خام او
    كشانيدت ز پستى تا به بام او
    بدادت دانش و ناموس و نام او
    كه تا خاصت كند ز انعام عام او
    چه نرمت كرد و پابرجا و رام او
    ستيزيدى درآوردت به دام او
    نياوردت براى انتقام او
    به خاكى مي دهد اويى به وام او چو بوى خود فرستد در مشام او
    چو بوى خود فرستد در مشام او


/ 3704