دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • تو بمال گوش بربط كه عظيم كاهل است او
    بنواز نغمه تر به نشاط جام احمر
    چو درآمد آن سمن بر در خانه بسته بهتر
    چه بهانه گر بت است او چه بلا و آفت است او
    شده ايم آتشين پا كه رويم مست آن جا
    به كسى نظر ندارد بجز آينه بت من
    هله ساقيا بياور سوى من شراب احمر
    نه غم و نه غم پرستم ز غم زمانه رستم
    تو اگر چه سخت مستى برسان قدح به چستى
    قدحى رسان به جانم كه برد به آسمانم تو نه نيك گو و نى بد بپذير ساغر خود
    تو نه نيك گو و نى بد بپذير ساغر خود



  • بشكن خمار را سر كه سر همه شكست او
    صدفى است بحرپيما كه در آورد به دست او
    كه پرير كرد حيله ز ميان ما بجست او
    بگشايد و بدزدد كمر هزار مست او
    تو برو نخست بنگر كه كنون به خانه هست او
    كه ز ژس چهره خود شده است بت پرست او
    كه سرى كه مست شد او ز خيال ژاژ رست او
    كه حريف او شدستم كه در ستم ببست او
    مشكن تو شيشه گر چه دو هزار كف بخست او
    مدهم به دست فكرت كه كشد به سوى پست او بد و نيك او بگويد كه پناه هر بد است او
    بد و نيك او بگويد كه پناه هر بد است او


/ 3704