دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • جانا تويى كليم و منم چون عصاى تو
    در دست فضل و رحمت تو يارم و عصا
    اى باقى و بقاى تو بي روز و روزگار
    صد روز و روزگار دگر گر دهى مرا
    دل چشم گشت جمله چو چشمم به دل بگفت
    زان دم كه از تو چشم خبر برد سوى دل
    مي گردد آسمان همه شب با دو صد چراغ
    گر كاسه بي نوا شد ور كيسه لاغرى
    گر خانه و دكان ز هواى تو شد خراب
    اى جان اگر رضاى تو غم خوردن دل است
    از زخم هاون غم خود خوش مرا بكوب
    جان چيست نيم برگ ز گلزار حسن تو خامش كنم اگر چه كه گوينده من نيم
    خامش كنم اگر چه كه گوينده من نيم



  • گه تكيه گاه خلقم و گه اژدهاى تو
    مارى شوم چو افكندم اصطفاى تو
    شد روز و روزگار من اندر وفاى تو
    بادا فداى عشق و فريب و ولاى تو
    بي كام و بي زبان عجب وصف هاى تو
    دل مي كند دعاى دو چشم و دعاى تو
    در جست و جوى چشم خوش دلرباى تو
    صد جان و دل فزود رخ جان فزاى تو
    درتافت لاجرم به خرابم ضياى تو
    صد دل به غم سپارم بهر رضاى تو
    زين كوفتن رسد به نظر توتياى تو
    دل چيست يك شكوفه ز برگ و نواى تو گفت آن توست و گفتن خلقان صداى تو
    گفت آن توست و گفتن خلقان صداى تو


/ 3704