دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • اين ترك ماجرا ز دو حكمت برون نبو
    يا آنك ماجرا نكنى به هر فرصتى
    از يار بد چه رنجى از نقص خود برنج
    از كبر و بخل غير مرنج و ز خويش رنج
    ز افسردگى غير نرنجيد گرم عشق
    آن خشم انبيا مل خشم مادر است
    خشمى است همچو خاك و يكى خاك بر دهد
    خاكى دگر بود كه همه خار بر دهد
    در گور مار نيست تو پرمار سله اى
    در نطفه مي نگر كه به يك رنگ و يك فن است
    اعراض و جسم جمله همه خاك هاست بس
    چون كاسه گدايان هر ذره بر رهش
    از نيك بد بزايد چون گبر ز اهل دين
    گويى فسوس باشد كز من فسوس خوار
    اين مايه مي ندانى كاين سود هر دو كون
    خود را و دوستان را ايار بخش از آنك در جود كن لجاج نه اندر مكاس و بخل
    در جود كن لجاج نه اندر مكاس و بخل



  • يا كينه را نهفتن يا عفو و حسن خو
    يا بركنى ز خويش تو آن كين تو به تو
    كان خصم ژس توست مپندارشان تو دو
    زيرا كه از دى آمد افسردگى جو
    كاندر تموز مردم تشنه ست برف جو
    خشمى است پر ز حلم پى طفل خوبرو
    نسرين و سوسن و گل صدبرگ مشك بو
    هر چند هر دو خاك يكى رنگ بد عمو
    چون هست اين خصال بدت يك به يك عدو
    زنگى و هندو است و قريشى باعلو
    در مرتبه نگر كه سفول آمد و سمو
    آن را كند پر از زر و در ديگرى تسو
    وز بد نكو بزايد از صانعى هو
    صرفه برد نه خود من صرفه برم از او
    اندر سخاوت است نه در كسب سو به سو
    بالادو است حرص تو بي پاى چون كدو چون كف شمس دين كه به تبريز كرد طو
    چون كف شمس دين كه به تبريز كرد طو


/ 3704