دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • مرا اگر تو نيابى به پيش يار بجو
    چو سايه خسپم و كاهل مرا اگر جويى
    چو خواهيم كه ببينى خراب و غرق شراب
    اگر ز روز شمردن ملول و سير شدى
    در آن دو ديده مخمور و قلزم پرنور
    دلى كه هيچ نگريد به پيش دلبر جو
    زهى فسرده كسى كو قرار مي جويد
    اگر چراغ ندارى از او چراغ بخواه
    به مجلس تو اگر دوش بيخودى كردم
    تو هر چه را كه بجويى ز اصل و كانش جوى
    خيال يار سواره همي رسد اى دل
    به نزد او همه جان هاى رفتگان جمعند
    چو صبح پيش تو آيد از او صبوح بخواه
    چو مردمك تو خمش كن مقام تو چشم است چو شمس مفخر تبريز ديده فقر است
    چو شمس مفخر تبريز ديده فقر است



  • در آن بهشت و گلستان و سبزه زار بجو
    به زير سايه آن سرو پايدار بجو
    بيا حوالى آن چشم پرخمار بجو
    درآ به دور و قدح هاى بي شمار بجو
    درآ جواهر اسرار كردگار بجو
    گلى كه هيچ نريزد در آن بهار بجو
    تو جان عاشق سرمست بي قرار بجو
    وگر عقار ندارى از او عقار بجو
    تو عذر عقل زبونم از آن عذار بجو
    ز مشك و گل نفس خوش خلش ز خار بجو
    پيام هاى غريب از چنين سوار بجو
    كنار پرگلشان را در آن كنار بجو
    چو شب به پيش تو آيد در او نهار بجو
    وگر نه آن نظرستت در انتظار بجو فقيروار مر او را در افتقار بجو
    فقيروار مر او را در افتقار بجو


/ 3704