دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • اى عاشقان اى عاشقان ديوانه ام كو سلسله
    زنجير ديگر ساختى در گردنم انداختى
    برخيز اى جان از جهان برپر ز خاك خاكدان
    آن را كه باشد درد دل كى رهزند باران گل
    روزى مخن بانگ زد گفتا كه اى چوبان بد
    گفتا مخن را گزد هم بكشدش زير لگد
    كو عقل تا گويا شوى كو پاى تا پويا شوى
    سلطان سلطانان شوى در ملك جاويدان شوى
    چون عقل كل صاحب عمل جوشان چو درياى عسل
    صد زاغ و جغد و فاخته در تو نواها ساخته
    بي دل شو ار صاحب دلى ديوانه شو گر عاقلى
    تا صورت غيبى رسد وز صورتت بيرون كشد
    اما در اين راه از خوشى بايد كه دامن بركشى
    رو رو دلا با قافله تنها مرو در مرحله
    از رنج ها مطلق روى اندر امان حق روى
    چون دل ز جان برداشتى رستى ز جنگ و آشتى
    ز انديشه جانت رسته شد راه خطرها بسته شد
    در روز چون ايمن شدى زين رومى باعربده خامش كن اى شيرين لقا رو مشك بربند اى سقا
    خامش كن اى شيرين لقا رو مشك بربند اى سقا



  • اى سلسله جنبان جان عالم ز تو پرغلغله
    وز آسمان درتاختى تا رهزنى بر قافله
    كز بهر ما بر آسمان گردان شده ست اين مشعله
    از عشق باشد او بحل كو را نشد كه خردله
    آن بز عجب ما را گزد در من نظر كرد از گله
    اما چه غم زو مرد را گفتا نكو گفتى هله
    وز خشك در دريا شوى ايمن شوى از زلزله
    بالاتر از كيوان شوى بيرون شوى زين مزبله
    چون آفتاب اندر حمل چون مه به برج سنبله
    بشنيديى اسرار دل گر كم شدى اين مشغله
    كاين عقل جزوى مي شود در چشم عشقت آبله
    كز جعد پيچاپيچ او مشكل شده ست اين مسله
    زيرا ز خون عاشقان آغشته ست اين مرحله
    زيرا كه زايد فتنه ها اين روزگار حامله
    در بحر چون زورق روى رفتى دلا رو بي گله
    آزاد و فارغ گشته اى هم از دكان هم از غله
    آن كو به تو پيوسته شد پيوسته باشد در چله
    شب هم مكن انديشه اى زين زنگى پرزنگله زيرا نگنجد موج ها اندر سبو و بلبله
    زيرا نگنجد موج ها اندر سبو و بلبله


/ 3704