دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • يا رجلا حصيده مجبنه و مبخله
    معتمد الهوى معى مستندى و سيدى
    اى گله بيش كرده تو سير نگشتى از گله
    حج پياده مي روى تا سر حاجيان شوى
    از پى نيم آبله شرم نيايدت كه تو
    كشتى نفس آدمى لنگرى است و سست رو
    گر نبدى چنين چرا جهد و جهاد آمدى
    صبر سوى نران رود نوحه سوى زنان رود
    خوش به ميان صف درآ تنگ ميا و دلگشا
    خاص احد چه غم خورد از بد و نيك عام خس
    دل مطپان به خير و شر جانب غيب درنگر
    عزت زر بود اگر محنت او شود شرر
    كم نشود انار اگر بهر شراب بفشرى
    حامله است تن ز جان درد زه است رنج تن
    تلخى باده را مبين عشرت مستيان نگر
    هست بلادر اين ستم پيش بلا و پس درى
    زر به كسى به قرض ده كش بود آسيا و رز
    نه فلك چو آسيا ملك كيست غير حق
    قرض بدو ده اى پسر نفس و نفس زر و درم لب بگشاد ناطقى تا كه بيان اين كند
    لب بگشاد ناطقى تا كه بيان اين كند



  • ليس يلذك الهوى ليس لفيك حوصله
    لا كرجاك ضايع يطلبه به غربله
    چون بكرى است اين دكان چاره نباشد از غله
    جامه چرا درى اگر شد كف پات آبله
    هر قدمى درافكنى غلغله اى به قافله
    زين دريا بنگذرد بى ز كشاكش و خله
    صوم و صلات و شب روى حج و مناسك و چله
    گردن اسب شاه را ننگ بود ز زنگله
    هست ز تنگ آمدن بانگ گلوى بلبله
    كوه احد چه برطپد از سر سيل و زلزله
    كلكله ملايكه روح ميان كلكله
    هيبت و بيم شير دان بستن او به سلسله
    بهر فضيلتى بود كوفتگى آمله
    آمدن جنين بود درد و عذاب حامله
    محنت حامله مبين بنگر اميد قابله
    هست سر محاسبه جبر و پيش مقابله
    با خلجى و مفلسى هيچ مكن معامله
    باغ و چراگه زمين پر ز شبان و از گله
    گنج و گهر ستان از او از پى فرض و نافله كان زر او است و نقد او فكرت خلق ناقله
    كان زر او است و نقد او فكرت خلق ناقله


/ 3704