دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • چو عشق را تو ندانى بپرس از شب ها
    چنان كه آب حكايت كند ز اختر و ماه
    هزار گونه ادب جان ز عشق آموزد
    ميان صد كس عاشق چنان بديد بود
    خرد نداند و حيران شود ز مذهب عشق
    خضردلى كه ز آب حيات عشق چشيد
    به باغ رنجه مشو در درون عاشق بين
    دمشق چه كه بهشتى پر از فرشته و حور
    نه از نبيذ لذيذش شكوفه ها و خمار
    ز شاه تا به گدا در كشاكش طمعند
    چه فخر باشد مر عشق را ز مشتريان
    فراز نخل جهان پخته اى نمي يابم
    به پر عشق بپر در هوا و بر گردون
    نه وحشتى دل عشاق را چو مفردها
    عنايتش بگزيدست از پى جان ها
    وكيل عشق درآمد به صدر قاضى كاب
    زهى جهان و زهى نظم نادر و ترتيب
    گداى عشق شمر هر چه در جهان طربيست
    سلبت قلبى يا عشق خدعه و دها اريد ذكرك يا عشق شاكرا لكن
    اريد ذكرك يا عشق شاكرا لكن



  • بپرس از رخ زرد و ز خشكى لب ها
    ز عقل و روح حكايت كنند قالب ها
    كه آن ادب نتوان يافتن ز مكتب ها
    كه بر فلك مه تابان ميان كوكب ها
    اگر چه واقف باشد ز جمله مذهب ها
    كساد شد بر آن كس زلال مشرب ها
    دمشق و غوطه و گلزارها و نيرب ها
    عقول خيره در آن چهره ها و غبغب ها
    نه از حلاوت حلواش دمل و تب ها
    به عشق بازرهد جان ز طمع و مطلب ها
    چه پشت باشد مر شير را ز علب ها
    كه كند شد همه دندانم از مذنب ها
    چو آفتاب منزه ز جمله مركب ها
    نه خوف قطع و جداييست چون مركب ها
    مسببش بخريدست از مسبب ها
    كه تا دلش برمد از قضا و از گب ها
    هزار شور درافكند در مرتب ها
    كه عشق چون زر كانست و آن مذهب ها
    كذبت حاشا لكن ملاحه و بها و لهت فيك و شوشت فكرتى و نها
    و لهت فيك و شوشت فكرتى و نها


/ 3704