دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • كجاست ساقى جان تا به هم زند ما را
    چنو درخت كم افتد پناه مرغان را
    روان شود ز ره سينه صد هزار پرى
    كجاست شير شكارى و حمله هاى خوشش
    ز مشرقست و ز خورشيد نور عالم را
    كجاست بحر حقايق كجاست ابر كرم
    كجاست كان شه ما نيست ليك آن باشد
    چنان ببندد چشمت كه ذره را بينى
    ز چشم بند ويست آنك زورقى بينى
    تو را طپيدن زورق ز بحر غمز كند
    نخوانده اى ختم الله خداى مهر نهد
    دو چشم بسته تو در خواب نقش ها بينى
    عجب مدار اگر جان حجاب جانانست
    عجبتر اينك خلايق مال پروانه
    چه جرم كردى اى چشم ما كه بندت كرد
    سزاست جسم بفرسودن اين چنين جان را خموش باش كه تا وحي هاى حق شنوى
    خموش باش كه تا وحي هاى حق شنوى



  • بروبد از دل ما فكر دى و فردا را
    چنو امير ببايد سپاه سودا را
    چو بر قنينه بخواند فسون احيا را
    كه پر كنند ز آهوى مشك صحرا را
    ز آدمست در و نسل و بچه حوا را
    كه چشم هاى روان داده است خارا را
    كه چشم بند كند سحرهاش بينا را
    ميان روز و نبينى تو شمس كبرى را
    ميان بحر و نبينى تو موج دريا را
    چنانك جنبش مردم به روز اعمى را
    همو گشايد مهر و برد غطاها را
    دو چشم باز شود پرده آن تماشا را
    رياضتى كن و بگذار نفس غوغا را
    همي پرند و نبينى تو شمع دل ها را
    بزار و توبه كن و ترك كن خطاها را
    سزاست مشى على الراس آن تقاضا را كه صد هزار حياتست وحى گويا را
    كه صد هزار حياتست وحى گويا را


/ 3704