دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات

به جان تو اى طايى كه سوى ما بازآيي





  • به جان تو اى طايى كه سوى ما بازآيى
    برآ به بام اى خوش خو به بام ما آور رو
    اگر ملولى بستان قنينه اى از مستان
    ايا بت جان افزا نه وعده كردى ما را
    ايا بت ناموسى لب مرا گر بوسى
    سرى ز روزن دركن واق پرشكر كن
    نهال نيكى بنشان درخت گل را بفشان
    دو ديده را خوابى ده زمانه را تابى ده
    بگير چنگ و تنتن دل از جدايى بركن
    از اين ملولى بگذر به سوى روزن منگر
    ز بيخودى آشفتم به دلبر خود گفتم
    به ضرب دستش بنگر به چشم مستش بنگر
    چو دامن او گيرم عظيم باتوفيرم
    مزن نگارا بربط به پيش مشتى خربط
    بكار تخم زيبا كه سبز گردد فردا
    اگر تو تخمى كشتى چرا پشيمان گشتى
    ملول گشتي اى كش بخسب و رو اندركش
    ببند از اين سو ديده برو ره دزديده
    نشسته خسبد عاشق كه هست صبرش لايق مگو دگر كوته كن سكوت را همره كن
    مگو دگر كوته كن سكوت را همره كن



  • تو هر چه مي فرمايى همه شكر مي خايى
    دو سه قدم نه اين سو رضاى اين مستان جو
    كه راحت جانست آن بدار دست از دستان
    كه من بيايم فردا زهى فريب و سودا
    رها كنى سالوسى جلا كنى طاووسى
    جهان پر از گوهر كن بيا ز ما باور كن
    بيا به نزد خويشان دغل مكن با ايشان
    به تشنگان آبى ده به غوره دوشابى ده
    بيار باده روشن خمار ما را بشكن
    شراب با ياران خور ميان ياران خوشتر
    كه با غمت من جفتم به هر سوى كه افتم
    به زلف شستش بنگر به هر چه هستش بنگر
    چو انگبين و شيرم به پيش لطفش ميرم
    مران تو كشتى بي شط بگير راه اوسط
    كه هر چه كارى اين جا تو را برويد ده تا
    اگر به كوه و دشتى برو كه زرين طشتى
    ز عالم پرآتش گريز پنهان خوش خوش
    به غيب آراميده به پر جان پريده
    بود خفيف و سابق براى عذرا وامق نظر به شاهنشه كن نظاره آن مه كن
    نظر به شاهنشه كن نظاره آن مه كن


/ 3704