دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات

گهى پرده سوزي، گهى پرده داري





  • گهى پرده سوزي، گهى پرده دارى
    خزان و بهار از تو شد تلخ و شيرين
    بهاران بيايد، ببخشى سعادت
    ز گلها كه رويد بهارت ز دلها
    گرين گل ازان گل يكى لطف بردى
    همه پادشاهان، شكارى بجويند
    شكاران به پيشت، گلوها كشيده
    قرارى گرفته، غم عشق در دل
    دلا معنى بي قرارى بگويم
    فديت لمولى به افتخارى
    و منذ سبانى هواه، ترانى
    اموت بهجر، و احيى بوصل
    عجبت بانى اذرب بشمس
    اذا غاب غبنا، و ان عاتعدنا
    بمائين يحيي، بحس و عقل
    فماالعقل، الا طلاب المواقب
    فذو العقل يبصر هداه و يخضع
    گهى آفتابى ز بالا بتابى
    زمين گوهرت را به جاى چراغى ز من چون روى تو ز من رود هم
    ز من چون روى تو ز من رود هم



  • تو سر خزاني، تو جان بهارى
    توى قهر و لطفش، بيا تا چه دارى
    خزان چون بيايد، سعادت بكارى
    به پيش افكند گل سر، از شرمسارى
    نكردى يكى خار در باغ خارى
    توى كه به جانت بجويد شكارى
    كه جان بخش ما را، سزد جان سپارى
    قرار غم الحق دهد بي قرارى
    بنه گوش، يارانه بشنو، كه يارى
    بطي الاجابة، سريع الفرار
    اموت و احيي، بغير اختيارى
    فهذاك سكري، وذاك خمارى
    اذا غاب عنى زمان التوارى
    كذا عادةالشمس فوق الذرارى
    فذوا الحس راكد، وذوا العقل جارى
    و ماالحس الاخداع العوارى
    و ذوالحس يبصر هواه يمارى
    گهى ابروارى چو گوهر بتابى
    نهد پيش مهمان به شبهاى تارى برم چون بيايي، مرا هم بيارى
    برم چون بيايي، مرا هم بيارى


/ 3704