دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترجيعات

بيست و دوم





  • هله خيزيد كه تا خويش ز خود دور كنيم
    هله خيزيد كه تا مست و خوشى دست زنيم
    وهم رنجور همى دارد ره جويان را
    غوره انگور شد اكنون همه انگور خوريم
    وحى زنبور عسل كرد جهان را شيرين
    ره نمايان كه به فن راه زنان فرح اند
    جان سرمازدگان را تف خورشيد دهيم
    كشت اين شاهد ما را به فريب و به دغل
    تاكنون شحنه ى بد او دزدى او بنماييم
    همه از چنگ ستمهاش همى زاريدند
    كيميا آمد و غمها همه شاديها شد
    بي نوايان سپه را همه سلطان سازيم
    نار را هر نفسى خلعت نورى بخشيم
    خط سلطان جهانست و چنين توقيع است
    خيز تا رقص درآييم همه دست زنان
    باغ سلطان جهان را بگشودند صلا
    چه شكر بايد آنجا كه شود زهر شكر؟
    همگى فربهى و پرورش و افزونيست
    خاص مهمانى سلطان جهانست بخور آفتابيست به هر روزن و بام افتاده
    آفتابيست به هر روزن و بام افتاده



  • نفسى در نظر خود نمكان شور كنيم
    وين خيال غم و غم را همه در گور كنيم
    ما خود او را به يكى عربده رنجور كنيم
    وانچ ماند همه را باده ى انگور كنيم
    سوره ى فتح رسيدست به ما، سور كنيم
    راه ايشان بزنيم و همه را عور كنيم
    كار سلطان جهان بخش به دستور كنيم
    صد چو او را پس ازين خسته و مهجور كنيم
    مير بودست، ورا چاكر و مأمور كنيم
    استخوانهاى ورا بر بط وطنبور كنيم
    ما چو سايه پس ازين خدمت آن نور كنيم
    همه ديوان سپه را ملك و حور كنيم
    كوهها را ز تجلى همه چون طور كنيم
    كه ازين پس سپس هر غزلى ترجيع است
    كه رهيديم به مردى همه از دست زنان
    همه آسيب بتانست و همه سيبستان
    چه شبان بايد آنجا كه شود گرگ شبان؟
    چو نهاد اين لبون برسر آن شير لبان
    نه ز اقطاع اميرست و نه از داد فلان حاجتت نيست كه در زير كشى زله نهان
    حاجتت نيست كه در زير كشى زله نهان


/ 3704