دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترجيعات

بيست و هشتم





  • اى آنك ما را از زمين بر چرخ اخضر مي كشى
    امروز خوش برخاستم، با شور و با غوغاستم
    امروز مر هر تشنه را، در حوض و جو مي افكنى
    امروز خلقى سوخته، در تو نظرها دوخته
    اى اصل اصل دلبري، امروز چيز ديگرى
    اى آسمان، خوش خرگهي، وى خاك، زيبا درگهى
    اى صبحدم، خوش مي دمي، وى باد، نيكو همدمى
    اى گل، به بستان مي روي، وى غنچه پنهان مي روى
    اى روح، راح اين تني، وى شرع، مفتاح منى
    اى باده، دفع غم توي، بر زخمها مرهم توى
    اى باد، پيكى هر سحر، كز يار مي آرى خبر
    اى خاك ره، در دل نهان دارى هزاران گلستان
    اى آتش لعلين قبا، از عشق دارى شعلها
    ترجيع اين باشد كه تو ما را به بالا مي كشى
    عيسى جان را از ري، فوق ريا مي كشى
    متانند موسى چشمها از چشم پيدا مي كنى
    اين عقل بي آرام را، مي بر كه نيكو مي برى
    تو جان جان ماستي، مغز همه جانهاستى
    ماييم چون لا سرنگون وز لا تومان آرى برون از تست نفس بتكده، چون مسجد اقصى شده
    از تست نفس بتكده، چون مسجد اقصى شده



  • زوتر بكش، زوتر بكش، اى جان كه خوش برمي كشى
    امروز و بالاترم، كامروز خوشتر مي كشى
    ذاالنون و ابراهيم را در آب و آذر مي كشى
    تا خود كرا پيش از همه امروز دربر مي كشى
    از دل چه خوش دل مي بري، وز سر چه خوش سر مي كشى
    اى روز، گوهر مي دهي، وى شب، تو عنبر مي كشى
    وى مهر، اختر مي كشي، وى ماه، لشكر مي كشى
    وى سرو از قعر زمين، خوش آب كور مي كشى
    وى عشق شنگ و ره زني، وى عقل ، دفتر مي كشى
    وى ساقى شيرين لقا، دريا به ساغر مي كشى
    خوش ارمغانيهاى آن زلف معنبر مي كشى
    وى آب، بر سر مي دوي، وز بحر گوهر مي كشى
    بگشاده لب چون اژدها، هر چيز را درمي كشى
    آنجا كه جان رويد ازو، جان را بدانجا مي كشى
    بي فوق و تحتى هر دمش تا رب اعلى مي كشى
    موسى دل را هر زمان بر طور سينا مي كشى
    وين جان خون آشام را مي كش كه زيبا مي كشى
    از عين جان برخاستي، ما را سوى ما مي كشى
    تا صدر الا كشكشان، لا را بالا مي كشى وين عقل چون قنديل را بر سقف مينا مي كشى
    وين عقل چون قنديل را بر سقف مينا مي كشى


/ 3704