دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترجيعات

چهلم





  • هله نوش كن شرابي، شده آتشى به تيزى
    قدح و مى گزيده، ز كف خدا رسيده
    و اگر كشى تو گردن، ز مى و شراب خوردن
    بربود جام مهرش، چو تو صد هزار سركش
    شه خوش عذار را بين، كه گرفت باده بخشى
    چو ز خود برفت ساقي، بدهد قدح گزافى
    ز مى خداى يابى تف و آتش جوانى
    بستان قدح، نظر كن به صفا و گوهر او
    بدرون صبر آمد فرج، و ره گشايش
    بهلم سخن فزايي، بهلم حدي خايى
    ترجيع كن بسازش، چو عروس نو، جهازى
    عدم و وجود را حق به عطا همي نوازد
    هله اى غريب نادر، تو درين ديار چوني؟
    ز فراق، شهرياري، تو چگونه مي گذارى
    به تو آفتاب گويد كه درآتشيم بي تو
    چو توى حيات جانها، ز چه بند صورتستي؟
    توى جان هر عروسي، توى سور هردو عالم
    نه تو يوسفى به عالم؟ بشنو يكى سالم
    هله آسمان عزت، تو چرا كبود پوشي؟ پدرت ز جنت آمد، ز بلاى گندمى دو
    پدرت ز جنت آمد، ز بلاى گندمى دو



  • سوى من بيا و بستان بدو دست، تا نريزى
    چو خوري، چنان بيفتى كه به حشر بر نخيزى
    دهمت به قهر خوردن، تو ز من كجا گريزي؟
    بستان قدح، نظر كن، كه تو با كى مي ستيزى
    سر زلف يار را بين، كه گرفت مشك بيزى
    چو ز خود برفت مطرب، بزند ره حجازى
    هنر و وفا نيابى ز حرارت غريزى
    نه ز شيره است اين مى به خدا، و نى مويزى
    بدرون خوارى آمد شرف و كش و عزيزى
    تو بگو كه خوش ادايي، عجبي، غريب چيزى
    كه عروس مي بنالد بر تو ز بي جهيزى
    پدرت اگر ندارد ملكت جهاز سازد
    هله اى نديم دولت، تو درين خمار چوني؟
    هله اى گل سعادت، به ميان خار چوني؟
    به تو باغ و راغ گويد كه تو اى بهار چوني؟
    چو توى قرار دلها، هله، بي قرار چوني؟
    خردم بماند خيره، كه تو سوگوار چوني؟
    كه ميان چاه و زندان، تو باختيار چوني؟
    هله آفتاب رفعت، تو درين دوار چوني؟ چو هواى جنتستت، تو هريسه خوار چوني؟
    چو هواى جنتستت، تو هريسه خوار چوني؟




/ 3704