اى در دو جهان يگانه تعجيل مكن مگريز سوى كرانه تعجيل مكن اى زخم زننده بر رباب دل من اى دف تو بخوان ز دفتر مشتاقان اى نعره ى گوينده ى جوينده ى دل اى زخم زننده بر رباب دل من اى دل تو در اين واقعه دمسازى كن اى صبر تو پاى غم ندارى بگريز اى زخم زننده بر رباب دل من اى دل چه شدى ز دست دستى ميزن گوئيكه چه ره زنم چو من دست زنم اى زخم زننده بر رباب دل من اى دوست قبولم كن و جانم بستان با هرچه دلم قرار گيرد بيتو اى زخم زننده بر رباب دل من اى رفته ز ياران تو به يك گوشه كران گر شير نرى چه مي گريزى ز نران اى زخم زننده بر رباب دل من اى روى تو باغ و چمن هر دو جهان بشكستن تو شكستن هر دو جهان اى زخم زننده بر رباب دل من اى روى تو كعبه ى دل و قبله ى جان بردار حجاب و رخ به عاشق بنماى اى زخم زننده بر رباب دل من اى زخم تو خوشتر از دواى دگران اى جور تو بهتر از وفاى دگران اى زخم زننده بر رباب دل من اى زخم زننده بر رباب دل من در هر ويران دفينه گنج دگر است اى زخم زننده بر رباب دل من
در رفتن چون زمانه تعجيل مكن از خانه ى ما به خانه تعجيل مكن اى زخم زننده بر رباب دل من اى كف تو بزن بر رگ خون ايشان اى از نمكان ببر مرام تا نه مكان اى زخم زننده بر رباب دل من وى جان به موافقت سراندازى كن اى عقل تو كودكى برو بازى كن اى زخم زننده بر رباب دل من دست از هوس عشوه پرستى ميزن چون نرگس مستش ره مستى ميزن اى زخم زننده بر رباب دل من مستم كن و از هر دو جهانم بستان آتش به من اندر زن و آنم بستان اى زخم زننده بر رباب دل من فرياد تو از خوى بد و بار گران ور لاشه خرى و سوى لاشه خران اى زخم زننده بر رباب دل من از جان تو زنده شد تن هر دو جهان اى ضعف تو ويران شدن هر دو جهان اى زخم زننده بر رباب دل من چون شمع ز غم سوختم اى شعله ى جان تا چاك زند به دست خود خرقه ى جان اى زخم زننده بر رباب دل من امساك تو بهتر از عطاى دگران دشنام تو بهتر از ناى دگران اى زخم زننده بر رباب دل من بشنو تو از ناله جواب دل من عشق است دفينه در خراب دل من اى زخم زننده بر رباب دل من