اى ماه لطيف جانفزا خرمن من اى گلشن جان و ديده ى روشن من اى يك قدح از درد تو درياى جهان اى مجمع دل راه پراكنده مزن اى دل لب خود را كه زند لاف بقا اى يك قدح از درد تو درياى جهان اى مفخر و سلطان همه دلداران روز باران بگلشنت جمع شويم اى يك قدح از درد تو درياى جهان اى مونس روزگار چونى بى من من با رخ چون خزان خرابم بي تو اى يك قدح از درد تو درياى جهان اى ناله ى عشق تو رباب دل من آن ولت معمور كه ميپرسيدى اى يك قدح از درد تو درياى جهان اين بنده مراعات نداند كردن اين مستى ما چو مستى مستان نيست اى يك قدح از درد تو درياى جهان اين ديده ى من كز نگرد دور از من گر كژ نگرم پس به كه كژ راست شود اى يك قدح از درد تو درياى جهان اى يار به انكار سوى ما نگران از شادى من بهشت گرديده جهان اى يك قدح از درد تو درياى جهان اى يار بيا و بر دلم بر ميزان آنان كه ميان ما جدائى جستند اى يك قدح از درد تو درياى جهان اى يك قدح از درد تو درياى جهان خواهد كه جهان ز عشق تو پرگيرد اى يك قدح از درد تو درياى جهان
وى ماه فرو كرده سر از روزن من كى بينمت آويخته بر گردن من اى يك قدح از درد تو درياى جهان زان زخمه پريشان چو دل بنده مزن جز بر لب آن ساغر پاينده مزن اى يك قدح از درد تو درياى جهان جالينوسى براى اين بيماران شيرين باشند روز باران ياران اى يك قدح از درد تو درياى جهان اى همدم غمگسار چونى بى من تو با رخ چون بهار چونى بى من اى يك قدح از درد تو درياى جهان اى ناله شده همه جواب دل من يا بي تو و ليك در خراب دل من اى يك قدح از درد تو درياى جهان زيرا كه به گل رفته فرو تا گردن پيداست حد مستى افيون خوردن اى يك قدح از درد تو درياى جهان اى صحت صد ديده ى رنجور از من ور شب باشم چون طلبى نور از من اى يك قدح از درد تو درياى جهان زيرا كه نخورده اى از آن رطل گران غم مسخره ى منست و مير دگران اى يك قدح از درد تو درياى جهان وى زهره بيا و از رخم زر ميزان ديوار بد و نماى و گو سر ميزن اى يك قدح از درد تو درياى جهان گم كرده جهان از تو سر و پاى جهان اى غيرت تو ببسته پرهاى جهان اى يك قدح از درد تو درياى جهان