دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • ساربانا اشتران بين سر به سر قطار مست
    باغبانا رعد مطرب ابر ساقى گشت و شد
    آسمانا چند گردى گردش عنصر ببين
    حال صورت اين چنين و حال معنى خود مپرس
    رو تو جبارى رها كن خاك شو تا بنگرى
    تا نگويى در زمستان باغ را مستى نماند
    بيخ هاى آن درختان مى نهانى مي خورند
    گر تو را كوبى رسد از رفتن مستان مرنج
    ساقيا باده يكى كن چند باشد عربده
    باد را افزون بده تا برگشايد اين گره
    بخل ساقى باشد آن جا يا فساد باده ها
    روي هاى زرد بين و باده گلگون بده
    باده اى دارى خدايى بس سبك خوار و لطيف شمس تبريزى به دورت هيچ كس هشيار نيست
    شمس تبريزى به دورت هيچ كس هشيار نيست



  • مير مست و خواجه مست و يار مست اغيار مست
    باغ مست و راغ مست و غنچه مست و خار مست
    آب مست و باد مست و خاك مست و نار مست
    روح مست و عقل مست و خاك مست اسرار مست
    ذره ذره خاك را از خالق جبار مست
    مدتى پنهان شدست از ديده مكار مست
    روزكى دو صبر مي كن تا شود بيدار مست
    با چنان ساقى و مطرب كى رود هموار مست
    دوستان ز اقرار مست و دشمنان ز انكار مست
    باده تا در سر نيفتد كى دهد دستار مست
    هر دو ناهموار باشد چون رود رهوار مست
    زانك از اين گلگون ندارد بر رخ و رخسار مست
    زان اگر خواهد بنوشد روز صد خروار مست كافر و ممن خراب و زاهد و خمار مست
    كافر و ممن خراب و زاهد و خمار مست


/ 3704