عجب اى ساقى جان مطرب ما را چه شدست او ز هر نيك و بد خلق چرا مي لنگد دف دريدست طرب را به خدا بي دف او شهر غلبيرگهى دان كه شود زير و زبر خيره كم گوى خمش مطرب مسكين چه كند
خيره كم گوى خمش مطرب مسكين چه كند
هله چون مي نزند ره ره او را كى زدست بد و نيك همه را نعره مطرب مدد است مجلس ياركده بي دم او باركدست دست غلبيرزنش سخره صاحب بلدست اين همه فتنه آن فتنه گر خوب خدست
اين همه فتنه آن فتنه گر خوب خدست