دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • جانا جمال روح بسى خوب و بافرست
    اى آنك سال ها صفت روح مي كنى
    در ديده مي فزايد نور از خيال او
    ماندم دهان باز ز تعظيم آن جمال
    دل يافت ديده اى كه مقيم هواى توست
    از حور و ماه و روح و پرى هيچ دم مزن
    چاكرنوازيست كه كردست عشق تو
    هر دل كه او نخفت شبى در هواى تو
    هر كس كه بي مراد شد او چون مريد توست
    هر دوزخى كه سوخت و در اين عشق اوفتاد
    پايم نمي رسد به زمين از اميد وصل
    غمگين مشو دلا تو از اين ظلم دشمنان
    از روى زعفران من ار شاد شد عدو
    چون برترست خوبى معشوقم از صفت
    آرى چو قاعده ست كه رنجور زار را همچون قمر بتافت ز تبريز شمس دين
    همچون قمر بتافت ز تبريز شمس دين



  • ليكن جمال و حسن تو خود چيز ديگرست
    بنماى يك صفت كه به ذاتش برابرست
    با اين همه به پيش وصالش مكدرست
    هر لحظه بر زبان و دل الله اكبرست
    آوه كه آن هوا چه دل و ديده پرورست
    كان ها به او نماند او چيز ديگرست
    ور نى كجا دلى كه بدان عشق درخورست
    چون روز روشنست و هوا زو منورست
    بى صورت مراد مرادش ميسرست
    در كور اوفتاد كه عشق تو كورست
    هر چند از فراق توم دست بر سرست
    انديشه كن در اين كه دلارام داورست
    نى روى زعفران من از ورد احمرست
    دردم چه فربه ست و مديحم چه لاغرست
    هر چند رنج بيش بود ناله كمترست نى خود قمر چه باشد كان روى اقمرست
    نى خود قمر چه باشد كان روى اقمرست


/ 3704