دیوان شمس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوان شمس - نسخه متنی

مولانا جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزليات





  • ساقى و سردهى ز لب يارم آرزوست
    هندوى طره ات چه رسن باز لولييست
    اندر دلم ز غمزه غماز فتنه هاست
    زان رو كه غدرها و دغاهاش بس خوش ست
    زان شمع بي نظير كه در لامكان بتافت
    گلزار حسن رو بگشا زانك از رخت
    بعد از چهار سال نشستيم دو به دو
    انكار كرد عقل تو وين كار كرده عشق
    رانيم بالش شه و رانى به زخم مار
    تاتار هجر كرد سياهى و عنبرى
    باريست بر دلم كه مرا هيچ بار نيست
    عارست اى خفاش تو را ناز آفتاب
    با داردار وعده وصلت رسيد صبر
    هست اين سپاه عشق تو جان سوز و دلفروز
    دجال هجر بر سرم از غم قيامتيست
    مكرى بكرد بنده و مكرى بكرد وصل
    تا سوى گلشن طرب آيم خراب و مست
    زان طره هاى زلف كمرساز بنده را
    موسى جان بديد درختى ز نور نار تبريز چون بهشت ز ديدار شمس دين
    تبريز چون بهشت ز ديدار شمس دين



  • بدمستى ز نرگس خمارم آرزوست
    لولى گرى طره طرارم آرزوست
    فتنه نشان جادوى بيمارم آرزوست
    غدرش مرا بسوزد غدارم آرزوست
    پروانه وار سوخته هموارم آرزوست
    مه شرمسار گشته و گلزارم آرزوست
    يك ره به كوى وصل تو دوچارم آرزوست
    انكار سود نيست چو اين كارم آرزوست
    با مصطفاى حسن در آن غارم آرزوست
    زان مشك هاى آهوى تاتارم آرزوست
    اى شاه بار ده كه يكى بارم آرزوست
    صد سجده من بكرده بر آن عارم آرزوست
    هجران دو چشم بسته و بر دارم آرزوست
    و اندر سپاه عشق تو سالارم آرزوست
    لابد فسون عيسى و تيمارم آرزوست
    از مكر توبه كردم مكارم آرزوست
    از گلشن وصال تو يك خارم آرزوست
    كز شهر دررميدم كهسارم آرزوست
    آن شعله درخت و از آن نارم آرزوست اندر بهشت رفته و ديدارم آرزوست
    اندر بهشت رفته و ديدارم آرزوست


/ 3704