پيش گفتار
به گواهى تجربه و تاريخ، آنان كه وابستگى هاى عاطفى و قلبى به دين و مظاهر مكتب و مذهب داشته اند و علاقه مندان اهل بيت عليهم السلام و پاى بندان به سنن مذهبى و شعائر دينى، كمتر در معرض انحراف، گناه، مفاسد وآلودگيهاى اخلاقى بوده اند، يا ديرتر به مفاسد و بديها كشيده شده اند. عواطف پاك و مقدس نسبت به معصومين و خاندان پيامبرصلى الله عليه وآله عامل ثبات قدم بيشتر در راه ديندارى است و عشق و محبت به اهل بيت عليهم السلام، تاحد زيادى بيمه كننده افراد در برابر گناه و فساد است، به شرط آنكه اين محبت و دوستى، عميق، ريشه دار و از روى بصيرت و معرفت باشد و باهدايت صحيح، انسان را در مسير عمل قرار دهد. از سوى ديگر جوانان و نوجوانان اگر پايه هاى اعتقادى استوار وتربيت هاى دينى درست نداشته باشند، آسيب پذيرترين قشر جامعه درمقابل امواج گناه و فساد اخلاقى و اجتماعى به شمار مى آيند. دشمنان اسلام و انقلاب اسلامى نيز، برنامه و بودجه براى «تهاجم فرهنگى » اختصاص داده اند و با همه امكانات و ابزار و شيوه ها در پى جداساختن جوانان جامعه از جريان مقدس اسلام و انقلاب در ميهن اسلامى ما و در سطح جهانند. امروز ديگر ترديد در فعاليت هاى برنامه ريزى شده دشمن براى هجوم به فرهنگ دينى و ارزش هاى اخلاقى و انقلابى ما، نشانه بى خبرى وغفلت و سادگى است. معرفى الگوهاى ناسالم به جوانان و كشاندن آنان به وادى عشقهاى سرراهى و نمونه هاى مبتذل و اشباع گناه آلود و انحرافى اين نياز و خلا روحى، يكى از همين دامها و برنامه هاست. با اين حساب، براى صيانت جوانان عزيز از اين آفتها و توطئه ها، ازسنين كودكى و نوجوانى بايد برنامه داشت و هوشيارانه و دقيق، در جهت تغذيه فكرى و روحى و عاطفى و هدايت آنان در بستر «صراط مستقيم » وبر اساس «قرآن و عترت » تلاش كرد. ايجاد محبت اهل بيت عليهم السلام در دل كودكان و نوجوانان و گره زدن انديشه و عاطفه و محبت آنان با اين خاندان پاك و نمونه، مى تواند يكى از اين شيوه ها و برنامه ها به شمار آيد. براى آنان كه در پى «مهرورزى » ودل باختن و محبوب گزيدن و دوست داشتن اند، اهل بيت پيامبر، بهترين وبرترين محبوب و معشوق اند و عشق به اين خاندان، ارزنده ترين وماندگارترين عشقهاست. به قول شاعر صاحبدل شيراز: سعدى، اگر عاشقى كنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمد (1) ولى... چگونه و با چه روشى مى توان نسل امروز را محب و دوستداراهل بيت بار آورد و بذر و نهال اين «عشق مقدس و برتر» را در مزرعه روح وجانشان كاشت؟ پدران، مادران، اوليا و مربيان، نويسندگان و هنرمندان، برنامه سازان صدا و سيما، نهادهاى فرهنگى و هنرى، سياستگذاران مراكز تبليغى وتربيتى و همه كسانى كه به نحوى در شكل دادن به شخصيت كودكان ونوجوانان، مؤثر و سهيم اند; در اين مورد، هم مسؤولند، هم در پى يافتن راهها و شيوه هاى عملى و كاربردى براى «ايجاد محبت اهل بيت » و«تربيت دينى » در دل و انديشه نسل معاصرند. نگارنده اين اثر، بى آنكه ادعايى داشته باشد، به عنوان يك گام كوچك و ابتدايى به تدوين اين جزوه پرداخته و نكته هايى را در اين زمينه مطرح ساخته است، به اين اميد كه اين «موضوع »، با پيگيرى صاحب نظران و كاربيشتر و روشهاى علمى تر و عينى تر، هر چه غنى تر شود و كمال يابد واستفاده بيشترى به اهل مطالعه و پژوهش برساند. قم - جواد محدثى بهار 1378 شجايگاه محبت در دين
گرچه استفاده از قدرت، مى تواند ما را به هدف برساند، ولى بهره گيرى از «محبت » و «عشق » و ايجاد جاذبه و كشش قلبى، اهرمى قوى تر است وانگيزه هاى ماندگارترى ايجاد مى كند. در روايات نيز آمده است: «محبت ودوست داشتن برتر از ترس و بيم است.» (2) . نوع رابطه ما با اهل بيت عليهم السلام، بر چه مبنايى است و بر چه مبنايى بايدباشد؟ آيا مثل رابطه ملت و حاكم و مردم و رهبر است؟ يا رابطه علمى ميان شاگرد و استاد؟ يا رابطه «محبت » و «مودت » و پيوند قلبى و درونى است، كه هم كارسازتر، و هم بادوامتر و ريشه دارتر است؟ خلل پذير بود هر بنا كه مى بينى مگر بناى محبت كه خالى از خلل استقرآن كريم روى اين رابطه تاكيد دارد و «مودت اهل بيت عليهم السلام » را اجررسالت پيامبرصلى الله عليه وآله معرفى مى كند: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى » (3) . بگو: من بر انجام رسالت، از شما مزدى نمى خواهم، مگر دوستى ومحبت درباره نزديكانم. در روايات متعددى «مودة فى القربى » به محبت و مودت اهل بيت وخاندان پيامبر تفسير شده است. بالاترين محبت هم محبتى است كه خدابه آن سفارش كرده باشد و صاحبان اين محبت را نيز دوست بدارد. در روايات هم، مودت و ولايت، به عنوان يك «فرض الهى » و ملاك قبول اعمال و عبادات به حساب آمده است. (4) . تولاى شما فرض خدايى است قبول و رد آن مرز جدايى است هر آن كس را كه در دين رسول است ولايت، مهر و امضاى قبول استديانت بى شما كامل نگردد بجز با عشقتان دل، دل نگردد (5) اهل سنت هم طبق احاديثشان اين نكته را قبول دارند و در شعرشافعى چنين آمده است: يا اهل بيت رسول الله حبكم فرض من الله فى القرآن انزله كفاكم من عظيم القدر انكم من لم يصل عليكم لا صلاة له (6) اى خاندان پيامبر خدا! حب شما فريضه اى است خدايى كه خداوند درقرآن آورده است، براى افتخار بزرگ شما همين بس كه هر كس (در نماز)بر شما صلوات و درود نفرستد، نمازش درست نيست و نماز ندارد. از آنجا كه اين پيوند درونى، هم بيمه كننده دوستدار اهل بيت در مقابل انحرافها و لغزشهاست، هم هدايتگر امت به سرچشمه زلال دين است،رسول خداصلى الله عليه وآله فرموده است كه مردم را دوستدار اهل بيت بار آوريد و برمبناى اين محبت، تربيت كنيد: «ادبوا اولادكم على حبى و حب اهل بيتى والقرآن ». (7) . فرزندانتان را با محبت من و محبت خاندان من و محبت قرآن تربيت وتاديب كنيد. امام صادق عليه السلام نيز فرموده است: «رحم الله عبدا حببنا الى الناس ولم يبغضنا اليهم ». (8) . خدا رحمت كند كسى را كه ما را محبوب مردم سازد و ما را در نظر مردم مبغوض و منفور نسازد. نيز از سخنان آن حضرت در توصيه به شيعه است: «احبونا الى الناس و لا تبغضونا اليهم، جروا الينا كل مودة وادفعوا عنا كل قبيح ». (9) . ما را در نظر مردم محبوب سازيد و در نظرشان ما را منفور نگردانيد، هرمودت و دوستى را به طرف ما بكشيد و هر زشتى را از ما دور سازيد. هر چه محبت و دلباختگى و ارتباط قلبى بيشتر باشد، تبعيت وهمرنگى و همراهى و همدلى هم بيشتر خواهد شد. نقش عشق و محبت در ايجاد همسانى و همفكرى و همراهى و هم سويى بسيار عظيم است ومردم پيوسته از چهره هاى محبوبشان الگو و سرمشق مى گيرند. ايمان عاطفى به رهبرى حتى در اطاعت سياسى و اجتماعى هم تاثير مى گذارد وزمينه ساز تبعيتى عاشقانه مى شود، نه صرفا تشكيلاتى و رسمى. از اين رو، ارتباط شيعه با اهل بيت را علاوه بر جنبه هاى اعتقادى برمبناى علمى و احاديث و منابع دينى، بايد عاطفى و روحى و احساسى قرارداد و «آگاهى عقلى » را با «عاطفه قلبى » در هم آميخت و عقل و عشق رابا هم پيوند زد. همچنانكه در آموزش هم، اگر معلم، بيش از رابطه علمى،رابطه قلبى و زمزمه محبت و مودت باشد «جمعه به مكتب آورد طفل گريزپاى را»، در ارتباطهاى ولايى با ائمه نيز دل، قلمرو فرمانروايى آنان مى گردد. در اين صورت، ميان «شناخت »، «عشق » و «پيروى »، رابطه اى مستحكم پديد مى آيد و «معرفت »، محبت مى آورد و محبت، «ولايت وتبعيت ». در حديثى رسول اكرم صلى الله عليه وآله به اين سه عنصر و نقش آن در سعادت انسان اشاره فرموده است: «معرفة آل محمد برائة من النار و حب آل محمد جواز على الصراط والولاية لآل محمد امان من العذاب ». (10) . معرفت و شناخت آل محمد، برائت و نجات از دوزخ است و «محبت » آل محمد، جواز عبور از صراط است و «ولايت » نسبت به آل محمد، امان ازعذاب است. اين رابطه را مى توان چنين ترسيم كرد: معرفت محبت اطاعت. در حديث امام صادق عليه السلام نيز آمده است: «الحب فرع المعرفة ». (11) . محبت، فرع و شاخه شناخت است. در سيره پيامبر اكرم نيز آمده است كه هر كس با او از روى معرفت وشناخت، رفاقت و نشست و برخاست مى كرد، محبت او در دلش مى افتاد. (12) . اين نشان دهنده تاثير معرفت در پيدايش محبت است. ايجاد محبت و عشق را بايد از مراحل ساده و بسيط و عاطفى شروع كرد و در مراحل بعدى با بصيرت و ناخت بيشتر، آن را تعميق داد، تا آنجاكه «حب »، جزء سرشت انسان گردد و «محبت اهل بيت »، جزء دين يك مسلمان و شيعه درآيد، امام صادق عليه السلام فرمود: «هل الدين الاالحب »؟ (13) آيادين جز محبت است؟ و امام باقرعليه السلام فرمود: «الدين هوالحب والحب هوالدين ». (14) . دين همان محبت است و محبت همان دين است. روشن است كه محبت راستين به عمل و تبعيت هم مى انجامد و ازعصيان و تخلف دور مى سازد. (15) . براى اين كار، بايد زمينه هاى روحى و آمادگى هاى قبلى افراد را در نظرگرفت، وگرنه محبت اهل بيت به دلهاى غير مستعد و غير آماده نمى چسبد، آنچنان كه كاشى به ديوار كاهگلى نمى چسبد. گاهى هم بايدموانع را زدود، همچنانكه در لحيم كارى، ابتدا با سنباده و مواد ديگر،چربيها، آلودگيها و جرمها را از محل مى زدايند، تا لحيم، بچسبد و جوش بخورد.حقوق اهل بيت (ع) و وظايف ما
غير از مودت اهل بيت كه در قرآن هم آمده است، در روايات فراوانى حقوق آنان بر عهده ما و وظيفه ما در برابر اهل بيت بيان شده است و ابواب متعددى از احاديث درباره ولايت، محبت، مودت و نصرت اهل بيت وجوددارد (16) كه فهرستى از آن حقوق و وظايف، چنين است: 1 - مودت و محبت. در زيارت جامعه است: «بموالاتكم تقبل الطاعة المفترضة و لكم المودة الواجبة ». به سبب ولايت شما طاعت واجب پذيرفته مى شود و «مودت واجب »براى شماست. پيامبر خداصلى الله عليه وآله در حديثى مفصل، خطاب به سلمان و ابوذر و مقداد ازجمله فرموده است: «ان مودة اهل بيتى مفروضة واجبة على كل مؤمن ومؤمنة...» (17) . مودت اهل بيت من بر هر مرد و زن با ايمان، فرض و واجب است. امام على عليه السلام فرمود: «عليكم بحب آل نبيكم فانه حق الله عليكم » (18) . بر شما باد محبت دودمان پيامبرتان، كه اين حق خدا بر گردن شماست. 2 - تمسك و چنگ زدن به آستان آنان. پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود: «من تمسك بعترتى من بعدى كان من الفائزين ». (19) . هر كس پس از من به خاندانم چنگ بزند و تمسك جويد، از رستگاران خواهد بود. 3 - ولايت و پذيرش رهبرى آنان. على عليه السلام فرمود: «لنا على الناس حق الطاعة والولاية ». (20) . براى ما بر عهده مردم حق اطاعت و ولايت است. 4 - مقدم داشتن آنان بر ديگران. رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «اهل بيتى نجوم لاهل الارض، فلا تتقدموهم و قدموهم فهم الولاة بعدى » (21) . خاندان من ستارگانى براى اهل زمين اند، پس از آنان جلو نيفتيد، بلكه آنان را جلو اندازيد، كه آنان پس از من واليان اند. 5 - اقتدا به آنان در امور دين و دنيا. «اهل بيتى يفرقون بين الحق والباطل و هم الائمة الذين يقتدى بهم ». (22) . اهل بيت من ميان حق و باطل را جدا مى كنند و آنان پيشوايانى هستندكه بايد به آنان اقتدا كرد. 6 - اكرام و احترام نسبت به آنان. «ايها الناس! عظموا اهل بيتى فى حياتى و من بعدى واكرموهم و فضلوهم ». (23) . اى مردم، اهل بيت مرا بزرگ بداريد، چه در حال حياتشان چه پس ازمن و آنان را احترام و اكرام كنيد و آنان را بر ديگران برترى دهيد. 7 - اداى خمس اموال و درآمدها. آيه 41 انفال، خمس را براى خدا و رسول و ذوى القربى و... مى داند. 8 - نيكى كردن و پيوند داشتن با آنان و ذريه ايشان. امام صادق عليه السلام: «من لم يقدر على صلتنا فليصل صالحى موالينا يكتب له ثواب صلتنا». (24) . هر كس نتواند با ما صله و پيوند و نيكى داشته باشد با دوستان صالح ماپيوند داشته باشد، تا براى او پاداش ارتباط با ما و نيكى به ما نوشته شود. 9 - صلوات و درود فرستادن بر آنان. پيامبر خداصلى الله عليه وآله فرمود: «من صلى صلوة لم يصل فيها على ولا على اهل بيتى لم تقبل منه ». (25) . هركس نمازى بخواند كه در آن بر من و اهل بيتم صلوات نفرستد،نمازش از او پذيرفته نيست. 10 - ياد كردن آنان و فضايلشان. امام صادق عليه السلام فرمود: «خير الناس من بعدنا من ذاكر امرنا و دعا الى ذكرنا». (26) . بهترين مردم پس از ما كسى است كه كار و فرهنگ ما را ياد كند و مردم را به ياد ما فراخواند. امام باقرعليه السلام فرمود: «ان ذكرنا من ذكر الله و ذكر عدونا من ذكر الشيطان ». (27) . يادكرد ما از ياد خداست و ياد دشمن ما، از ياد دشمن است. 11 - ذكر مصائب و مظلوميت آنان. امام صادق عليه السلام (درباره مجالسى به ياد عزاى اهل بيت): «ان تلك المجالس احبها فاحيوا امرنا، انه من ذكرنا او ذكرناعنده فخرج من عينيه مثل جناح الذباب غفرالله له ذنوبه ». (28) . اين مجالس را دوست مى دارم، پس امر و فكر ما را زنده بداريد، هماناكسى كه از ما ياد كند يا ما نزد او ياد شويم و از چشمانش به اندازه بال مگسى اشك آيد، گناهانش آمرزيده مى شود. 12 - رفتن به زيارت قبور مطهرشان. امام رضاعليه السلام فرمود: «ان لكل امام عهدا فى عنق اوليائه و شيعته و ان من تمام الوفاء بالعهد زيارة قبورهم ». (29) . براى هر امامى عهد و پيمانى بر گردن دوستان و پيروان اوست و ازنشانه هاى وفاى كامل به اين عهد و پيمان، زيارت قبر امامان است. نقش اجتماعى و تربيتى زيارت، آن قدر بسيار است كه نشانه كمال حج و زيارت خانه خدا به شمار رفته است و احاديث فراوانى به زيارت اهل بيت وامامان معصوم، چه در حال حياتشان و چه پس از وفات، سفارش كرده است. (30) . امام باقرعليه السلام فرمود: همانا مردم فرمان يافته اند كه سراغ اين سنگها(ى كعبه) آمده، آنها را طواف كنند، سپس نزد ما آيند و ولايت و همبستگى خويش را به ما خبر دهند و يارى خود را بر ما عرضه كنند. (31) . اين بعد اجتماعى و سياسى حج را در زمينه «پيوند يارى » و «ارتباطولايى » با امامان حق نشان مى دهد. پاداشهاى عظيمى كه براى زيارت روايت شده، بويژه زيارت كربلا و خراسان، زيارت اربعين و عاشورا، زيارت از دور و نزديك، نشان اهميت مساله است. زيارت، علاوه بر آنكه تكليف مانسبت به امامان است، نقش محبت آفرينى هم دارد (بعدا اشاره خواهدشد). رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «الزيارة تنبت المودة ». (32) . زيارت و ديدار، مودت و دوستى به بار مى آورد.راههاى ايجاد محبت
نشناخته را محرم هر راز مكن
در قلك دل براى آينده خويش
جز عشق خدا و دين پس انداز مكن
قفل دل خود بر همه كس باز مكن
جز عشق خدا و دين پس انداز مكن
جز عشق خدا و دين پس انداز مكن