اتفاق جالب - امام رضا (ع) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اتفاق جالب
درسال 1080تركمنها ،استرآبادراغارت كردند،وضمن ربودن اموال ودارائي مردم دختري نيزبه اسارت بردند،مادراوكه فقطهمين يك دخترراداشت شب وروزدرفراقش اشك مي ريخت ونمي دانست چه كندوبه چه كسي شكايت نمايد،تاااينكه به اين فكرافتادكه حضرت رصاعليه السلام بهشت رابراي هركس زيارتش كندضمانت كرده واين اندازه قدرت معنوي وارتباطخدادارداگرمن زيارتش كنم چطورممكن است دختررابه من بازنگرداند؟زن درمانده به دنبال اين فكربه عزم زيارت امام رضاعليه السلام به طرف خراسان حركت كرده ،واردحرم مطهرآن حضرت شد،وپس اززيارت ازاو خواست كه دخترش رابه وي بازگرداند .ازآن طرف تركمنهادختررابردندوبخارا وي رافروختند .شبي يكي ازمردم باايمان بخارادرخواب ديدكه دردرياغرق شده وناگهان دختري پيداشده ودست اوراگفت بيرونش آورد،فرداي آن شب براي خريدن متاعي بكاروان سرائي رفت شخصي گفت :كنيزي دارم اگرخواستي بخروي وقتي نگاه كردديدهمان دختري است كه درخواب ديده ،ازدريانجاتش داده ،اورا خريداري كرده ،بخانه آوره واحوال اوراپرسيد؟دخترگفت :من اهل استرآباد مي باشم كه مراباسارت گرفتندوبه اينجاآوردنداسترآباد،گرگان فعلي است .مردبخارئي گفت :من چهارپسردارم هركدام ازآنهارامي خواهي انتخاب كن با تورابه ازدواج اودرآورم .دخترگفت :هركدام شرطكندكه مرابزيارت امام رضاعليه السلام ببرداورابه همسري اختيارمي كنم .يكي ازپسرهاشرطراپذيرفت ووي ازدواج نمودوپس ازچندروزي به عزم زيارت امام هشتم حركت كردند .نزديك مشهدكه رسيدنددختربيمارشد،شوهروي رابه شهرآوردومنزلي گرفته وهمسر بيمارش رادرآنجاگذاشت وبراي اينكه زني جهت پرستاري اوپيداكندبه حرم مطهرآمداين درست همان وقتي بودكه مادردخترنيزبراي يافتن دخترش به مشهدو جرم مشرف شده بودواتفاقاآن جوان بااوبرخوردكردوازوي خواست كه جهت پرستاري همسرش به اوكمك كند .زن نيزبخاطررضاي خداوبراي اينكه به زني كه زائرحضرت رضااست كمك كرده باشددرخواست جوان راپذيرفته وبه منزل اورفت وقتي چشمش به دختربيمارافتاد،ديدگمشده اش همان است .وبدين ترتيب از معجزه جضرت رضاعليه السلام دخترخودراپيدكرد ./زهراالربيع بنقل ازخزينه الجواهر،ص 599