اسـلام جـلوه ها و ابـعاد گـوناگونى دارد و در مجموع نظامى به هم پـيوسته بـراى تجلى دادن همه شئون يك انسان راستين است. اما به طـور خاص , هر يك از امامان و رهبران و پيشوايان ما , اسوه يكى از ابـعاد بـرجسته اسـلام هستند: مقتدا و شهيد و گواه براى ما و بـراى مـسلمانانى كـه مـى خواهند راه و رسم اسلام را در عمل و در شيوه و در اقدام امامانشان بيابند و لمس كنند و پيروى نمايند. واژگونه جلوه دادن حقيقت قيام امام حسين (ع) حـسين بن على (ع) را با خون , با مبارزه , با انقلاب و با شهادت عـجين مـى يابيم. يـعنى بايد گفت مظهر جهاد , مظهر شهادت , مظهر حـركت و نهضت و پرخاش و خشم انقلابى و الهى السلام , حسين بن على (ع) اسـت. طـاغوت و طاغوتيان و همه عمال بيگانه مى خواستند عنصر اسـلام را در درون امـت ما به صورتى پوسيده , رخت آور و مسخ شده درآورند. بسيارى از سرمايه هاى عظيم معنوى , اجتماعى و اسلامى ما را در بـين جامعه ما آنچنان كوچك و محدود و واژگونه جلوه دادند كـه روح و حـقيقتش تهى شد و تنها قالبى بسيار مسخ شده از آن بر جـاى مـاند. امام حسين (ع) كه درس عدالت , مبارزه , ايستادگى و مقاوت مى داد , در جامعه و در امت ما , او و ياران و خاندانش به تـدريج به صورت مظهرى از ضعف در آمده بودند , بطوريكه به تدريج عـاشوراها و مـجالس عزادارى در بين ما شيعيان نه تنها شورانگيز بـيداركننده و تـحرك آفـرين نـبود بلكه متإسفانه به صورتى سرد كننده و رخوت انگيز و ضعف آور و زبون پرور منعكس شده بود. دشمن مـى خواست هـمه سرمايه هاى ارزشمند را از ما بگيرد و آنها را مسخ كـند تا ما محروم شويم و نتوانيم با تكيه به آنها راهمان و راه حق اسلام را ادامه دهيم.