2. بعد فرهنگى حج
موسم حج علاوه بر امور معنوى، يك از مناسبترين ايام براى مبادله فرهنگى و
انتقال ارزشها در بين مسلمين جهان است و آثار و بركاتى از اين راه نصيب اسلام و
مسلمين مىگردد، و سبب رشد و شكوفائى زائران خانه خدا را فراهم مىنمايد. چون كه
ايمان و بينش دينى حجگذار در گذرگاههاى حج از ناخالصىها جدا و اصلاح مىگردد و
در نتيجه حجگذار به فرهنگ ناب محمدى دست پيدا مىكند، چه اينكه حجيك دوره عملى
آموزش دين براى هر زائر است كه تا هر مسلمانى آن را در تمام عمر حداقل يكبار پياده
نكند، به حقيقت ايمان نمىرسد. از اينرو فرمودهاند: تارك حج در صف يهود و نصارى
قرار داده مىشود. (41) و در مقابل، حج و عمره عامل مؤثر براى اصلاح
ايمان و تقويت دين معرفى شده است. (42)
چه اينكه حج مرورى بر توحيد و تاريخ حاميان آن از آدم تا ابراهيم و خاتم و
درگيرى مدام ايمان و كفر و نفاق مىباشد و هر كدام از اعمال حج و امكنه مقدسه از
حرم و ميقات و مكه و كعبه و سعى و عرفات و مشعر و منى يا انسان سخن مىگويند و حاجى
را به انديشه وامىدارند و آگاهىهاى لازم به او منتقل مىشود و در هايتسبب بينش
توحيدى كه ام و اساس همه مسائل است مىگردد. از سوى ديگر، در حج آموزش عملى فرهنگ
برابرى و مساوات و اخوت و تعاون و طرد هرگونه تفرق و نفاق داده مىشود; يعنى به
حاجى مىآموزند كه علىرغم تفاوتهايشان در رنگ و پوست و نژاد و زبان و مقام و
ثروت، همه در نزد خداوند مساوى هستند. خطبههاى پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در
حجةالوداع شاهد روشن و واضح بر اين مدعاست كه فرمود: از نظر اسلام همه مردم با همه
برابرند; عرب بر عجم و عجم بر عرب هيچ فضيلتى ندارد، مگر به ملاك تقوى. . . مسلمان
برادر مسلمان است. (43)
و در يك كلمه، بزرگترين و مهمترين فرهنگى كه در ايام حجبه حاجى منتقل
مىگردد، فرهنگ توحيد خالص ابراهيمى محمدىصلى الله عليه وآله است.
اما آياتى كه بعد فرهنگى حج از آن استظهار مىشود عبارتند از: "جعلالله الكعبة
البيت الحرام قياما للناس" خداوند كعبه را كه خانه محتترم است وسيلهاى براى سامان
بخشيدن به كار مردم قرار داده است. (44)
"و اذن فى الناس بالحج - ليشهدوا منافع لهم" اى ابراهيم در ميان مردم اعلان
عمومى براى حجبنما تا پياده و سوار بر مركبهاى لاغر از هر راه دور، قصد خانه خدا
كنند تا شاهد منافع گوناگون خويش در اين برنامه حياتبخش باشند. (45)
دقت در اطلاق دو كلمه «قيام» و «منافع» باعث رهنمون شدن به مطلب وسيع و
گستردهاى مىگردد كه قوام و حيات جامعه بشرى و تامين هر نوع منافع انسانها در گرو
تحقق اين مراسم باشكوه حج است.
چه چيزى بالاتر و مهمتر از فرهنگ جامعه كه قوام و حيات جامعه در گرو فرهنگ آن
جامعه است. چه منافعى عزيزتر و با ارزشتر از منافع فرهنگى، عقيدتى، بلكه آن منافعى
كه اولا و با لذات با اين فريضه الهى و امكنه مقدس تناسب دارد. همه ايمان و
ارزشهاى الهى است. كه شاهد قوى و گوياى آن اين است كه بعد فرهنگى در جوامع روائى
به عنوان يكى از مهمترين علل و فلسفههاى حج مطرح شده است. چنانكه امام صادقعليه
السلام در جواب هشام بن حكم در مورد حكمتهاى حج فرمود: خداوند متعال به وسيله حج،
زمينه اجتماع مردم مشرق و مغرب را فراهم كرده، براى اينكه همديگر را بشناسند و
تفاهم كنند. . . و براى اينكه آثار پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله شناخته شود و
اخبار و گفتار وى احياء گردد تا به دست فراموشى سپرده نشود. جالب اينكه امامعليه
السلام در دنباله آن، دليل اين مطلب را هم بيان مىفرمايد كه اگر هر قوم و ملتى
تنها از كشور و بلاد خويش سخن بگويند و تنها به مسائلى كه در آن استبينديشد، همگى
هلاك مىگردند و كشورهايشان ويران مىشود و از بسيارى از منافع و سودها و اطلاعات و
اخبار محروم مىشوند. اين است فلسفه و دليل كنگره جهان حج. (46)
بنابراين، يكى از علل حج، شناخت و آشنايى مردم با آثار و احاديث رسولاللهصلى
الله عليه وآله و زنده نگهداشتن و به دست فراموشى نسپردن آنهاست; يعنى حج در واقع
مرورى بر تاريخ اسلام و پيامبر اسلام بلكه مرورى بر توحيد و حاميان آن از آدم تا
ابراهيم و خاتم است و تابلوئى براى تمام فداكارىهاى قهرمان توحيد و پيامبر
اكرمصلى الله عليه وآله است كه حاجى با ديدن اين صحنهها و امكنه پيام مىگيرد.
از سوى ديگر، ايام حج فرصتى استبسيار مناسب براى تبليغ فرهنگ اصيل اسلام، در
ميان قشر وسيع و قابل توجهى از مسلمين كه از اطراف و اكناف عالم در اين نقطه اجتماع
كردهاند. و اصولا از مقدمات اوليه حج تعلم بسيارى از مسائل اسلامى است كه به نوبه
خود به علماء متعهد اسلام امكان مىدهد تا از استقبال مردم براى تعليم و ارشاد و
نشر فرهنگ غنى اسلام استغناء نمايند.
حج در واقع آموزشگاهى است كه هر سال داير مىگردد و مؤسس آن خداوند منان و
اساتيد آن انبياء و ائمه معصومين و علماء متعهد اسلام هستند كه معارف اصيل و ناب را
به كام تشنگانى كه از سراسر عالم در اين مكان گردهم آمدهاند، مىريزند. چنانكه
سيره عملى انبياء عموما و پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله و ائمه كرام خصوصا بر اين
منوال بود كه از اين كنگره عظيم حج در جاى جاى مواقف و مشاعر به نحو احسن استفاده
نمايند. و شايد يكى از علل موفقيت پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در نشر و گسترش
اسلام به سراسر عالم اين بود كه در مدت سيزده سال اقامت در مكه با نمايندگان و سران
قبائلى كه از اطراف عالم براى اداء حجبه مكه مىآمدند، تماس برقرار نمايد و به
تبليغ بپردازد كه بعضى از مورخين نمونههايى از اين قبيل ذكر كردهاند. (47)
علاوه بر اينها:
- پيامرسانى و تبليغ حضرت علىعليه السلام در سرزمين منى در ضمن تلاوت آيات
برائت.
- تبليغ امام حسينعليه السلام در موسم حجبراى بيان رسالتخود و اوضاع سياسى
يزيد كه براى تحقيق اين هدف چند ماه در مكه توقف نمود تا حجاج از سراسر دنيا در
موسم حج گردهم آيند.
- تبليغ امام صادقعليه السلام در عرفات در ميان انبوه جمعيت كه با صداى بلند رو
به هر طرف نموده و در هر بار سه مرتبه مىفرمود: اى مردم، رهبر شما رسول خدا بود
بعد حضرت على، پس امام حسن و امام حسين و امام سجاد و امام باقر و فعلا من هستم پس
از من سؤال كنيد. (48)
- امام صادقعليه السلام در موسم حجخيمهاى برافراشته مىكرد و دانشمندان آن
روز به حضورش شرفياب مىشدند و راه و روش تبليغات و مبارزه با مفاسد فكرى و اعتقادى
را فرا مىگرفتند.
و در مقابل مسلمين و علماء هم در ايام اختناق از اين فرصت استفاده كرد، در موسم
حجشركت نموده و از محضر ائمهعليهم السلام بهرهبردارى مىكردند. گواه روشن آن،
مباحثات عقيدتى و فقهى ائمهعليهم السلام و صحابه و تابعين و علماء در موسم حج است
كه به افتاء و تدريس و مناظره مىپرداختند. پيامهاى حضرت امام خمينىقدس سره به
حجاج بيتالحرام نيز در همين راستا بوده است.
بنابراين، ايام حج فرصتبسيار مناسب و استثنايى براى تبليغ و نشر فرهنگ اصيل
اسلام در ميان قشر وسيع و قابل توجهى از مسلمين است هم تبليغ قولى است و هم عملى و
هم بررسى مسائل مختلف اسلامى توسط برجستهترين افراد از نظر علم و تقوى، و هم
مبارزه با ريشههاى فرهنگ ضدتوحيدى و استعمارى و هم خنثى كردن هرگونه توطئه و
نقشههاى شوم بر عليه اسلام ناب محمدى است. همچنانكه پيامبراكرمصلى الله عليه
وآله در جريان فتح مكه و حجةالوداع فرهنگ جاهليت را عملا و قولا ريشهكن نمود.
نكته ديگرى كه در بعد فرهنگى حج نمايان است، مسئله پيامرسانى است. حاجى و زائر
خانه خدا، علاوه بر اينكه معارف اصيل اسلام و آيات روشن الهى را مشاهده و پيام را
دريافت مىكند، (49) بايد اين پيام را به عنوان ره توشه حجبا خود به
همراه برده و در محيط و شهر و آبادى خود نشر دهند، چه اينكه پيامبراكرمصلى الله
عليه وآله در حجةالوداع خطاب به مردم فرمود:
بايد اين مطالب و معارف را حاضر و شاهد شما به غايب انتقال بدهد. (50)
چنانكه امام حسينعليه السلام در سال 58 هجرت، دو سال قبل از مرگ معاويه، در
سرزمين منى در ميان جمعيت 1000 نفرى بعد از انتقاد از وضع موجود فرمود: گفتارم
بشنويد و به خاطر بسپاريد، وقتى كه به محل سكونتخود برگشتيد، پيام مرا به افرادى
كه مورد اطمينان هستند ابلاغ نماييد. (احتجاج طبرسى، ج 2، ص 296)
همچنانكه علىبن موسىالرضاعليه السلام در ضمن بيان علل و فلسفه حج فرمودند: در
حج، تفقه و آشنايى با دين و گسترش فرهنگ اهلبيتبه تمام نقاط جهان نهفته است:
(51) "مع مافيه من التفقه و نقلالاخبار الى كل صفغ و ناحية"
يعنى در حج هم پيامگيرى است هم پيامرسانى و در واقع بهترين و مؤثرترين رسانه
گروهى جامعه اسلامى است. اما نكته جالب در اين روايت اين است كه امامعليه السلام
در بيان اين مطلب، تمسك به آيه نمودند كه خداوند متعال در آن آيه مباركه فرمودند:
چرا از هر گروهى، طائفهاى از آنان كوچ نمىكنند تا در امر دين تفقه نمايند و به
هنگام بازگشتبه سوى قوم خود آنها را انذار نمايند تا شايد (از مخالفت فرمان الهى)
بترسند و خوددارى كنند. (52) "فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفة ليتفقهوا
في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون. "
نعمتبهرهبردارى از معارف و فرهنگ ناب محمدى در مراسم حج اختصاص به مسلمين كه
توفيق حضور دارند ندارد بلكه آنها موظفند اين فرهنگ را به عنوان بهترين سوغاتى با
خود برده و در منطقه خود نشر دهند و بدينوسيله نقش فرهنگى حجبا توجه به تكرار آن
در هر سال، ابعاد گستردهترى پيدا مىكند و در نهايت عامل قوى براى تقويت دين و
ضامنى جاودانه براى فرهنگ اصيل اسلام خواهد بود و در نتيجه فرمايش امام صادقعليه
السلام (تا كعبه برپاست دين هم استوار است) ، "لا يزال الدين فانما ما
قامتالكعبه"، جايگاه خودش را پيدا خواهد كرد.
بنابراين، يكى از اهداف و ابعاد عاليه حج، آشنايى بيشتر و عميقتر مردم با
مسائل اسلامى و انتقال اخبار و پيامهاى حجبه سراسر عالم است. حج آموزش چند روزه
استبراى آمادهسازى فرد در پهنه زندگى، حج تابلويى از تمام فداكارىهاى قهرمان
توحيد و پيامبراكرمصلى الله عليه وآله است كه با ديدن صحنه و امكنه تبليغ مىشوند،
پيام مىگيرند، سپس به سراسر عالم نشر مىدهند حجيك دانشگاه و دانشسراى عالى
فرهنگى است كه فرهنگ خودسازى، امنيت، عدالت اجتماعى، ايثار، مقاومت، نظم و انضباء
اتحاد و مساوات و. . . به حاجى تعليم داده مىشود. در حج عملا به مسلمين مىآموزند
كه چگونه مىتوان از نيروهاى پراكنده، قدرت واحدى به وجود آورد، چنانكه
پيامبراكرمصلى الله عليه وآله در حجةالوداع اين قدرت را به معرض نمايش گذاشت. حج
محل زنده كردن آثار رسولالله است "و لتعرف آثار رسولالله و تعرف اخباره و يذكر و
لا ينسى" و حج محل تعليم علوم اهلبيت و نشر آن به سراسر جهان "مع مافيه منالتفقه و
فعلالاخبار الائمة الى كل صفغ و ناحيه" مىباشد.
حضرت امام خمينىقدس سره احياگر حج ابراهيمى درباره بعد فرهنگى حج فرمودند: حج
كانون معارف الهى است. . . حجبسان قرآن است كه همه از آن بهرهمند مىگردند ولى
انديشمندان و غواصان و دردآشنايان امت اسلامى اگر دل به درياى معارف آن بزنند و از
نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياستهاى اجتماعى آن نترسند از صدف اين درياى
گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و
معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت ولى چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد
برد كه حجبسان قرآن مهجور گرديده است و به همان اندازهاى كه آن كتاب زندگى و كمال
و جمال در حجابهاى خود ساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرار آفرينش در دل
خروارها خاك كجفكرىهاى ما دفن و پنهان گرديده است. . . حج نيز به همان سرنوشت
گرفتار گشته است; سرنوشتى كه ميليون مسلمان هر سال به مكه مىروند و پاى جاى پاى
پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر مىگذارند ولى هيچ كس نيست كه از خود بپرسد
ابراهيم و محمدصلى الله عليه وآله كه بودند و چه كردند هدفشان چه بوده و از ما چه
خواستهاند؟ (53)