فساد سارى و جارى - آفات علم (09) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آفات علم (09) - نسخه متنی

جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درهشت قسمت گذشته، به بررسى شش آفت از آفات علم پرداختيم.

اجمالا يادآورى مى شود:- غرور- كبر- حسد- علم بى عمل - كتمان - دنيا طلبى

هدف آن بود كه راه خدائى مان، در طلب علم، به بيراهه كشيده نشود، و از شاگردى مكتب امام صادق(ع) در علم و عمل، به پيروى از ابليس و در دام شياطين نيفتيم.

با اين انگيزه، به شناخت «آفت»ها روى آورديم. تا با بصيرت، قدم برداريم.

اينك... در اين قسمت، آفتى ديگر:

تا انسان، از «هواى نفس» برخودار است،
تا شيطان، مهلت اغواى مردم را تا«قيامت» دارد،
و... تا عالم خلقت، عرصه نبرد خير و شرّ و «فلاح» و «فجور» است، بازار ابليس، بى مشترى نيست و كالاى «نفسانيات»، روى دست شيطان نمى ماند.

خوب و بد در همه اقشار وجود دارد.

و صالح و فاسد نيز در همه طبقات، يافت مى شود،
و... از جمله در «علما» .

پرداختن به اينگونه مباحث، نه تنها وهن مقام علم و توهين به رتبه علماء نيست، بلكه گامى در

دفع مفاسد و دفاعيّه اى از «خوبان»است كه آلايش «بدان»، دامن حرمت آنان را نيالايد.

تعبير «علماء سوء» را خود پيشوايان دين فرموده اند و چهره آنان را افشا، و عملكردشان را روشن، و آفات و زيان هايشان را بيان كرده و برملا ساخته اند.(1)

كلام رسولخدا(ص) است كه:

«ويل لأمّنى من «علماء السوء» يتخذّون هذا العلم تجارة يبيعونها من أمراء زمانهم، لا اربح اللّه تجارتهم.» (2)

واى بر امّت من از عالمان بد، كه اين علم را تجارت گرفته و آن را به حكام زمان خود مى فروشند، خداوند تجارتشان را سودبخش نسازد!

و امام عسگرى(ع) در بيان اوصاف و شرائط آخر الزمان چنين پيشگوئى فرموده كه:

«سيأتى زمان على الناس... و علمائهم فى ابواب الظلمة»(3)

بودن علما در دربار ستمگران، يكى از اوصاف زمان پيش از عصر ظهور مصلح كلّ است. اين نشاندهنده عمق فاجعه است كه دانايان تباهى آفرين به بار مى آورند ودليل گستردگى مفاسد و زيان هائى است كه پيامد فساد و آلودگى «علماء سوء» است. چرا كه علما، نقش سرچشمه افكار و اعتقادات و باورهاى مردم را دارند و آلودگى سرچشمه، به همه نهرها و جويبارها و كانال ها سرايت مى كند.

و نقش علم، همچون منبع است، كه اگر به آفت و ميكروب آلوده گردد، در همه شريان ها و لوله ها و منازل كه آب جريان مى يابد، تأثير مى گذارد.

فساد سارى و جارى

نه علم يكجا مى ماند و نه عالم يكجا متوقّف مى شود.

آنسان كه صلاح و سداد روحانى، در متن جامعه گسترده مى شود و در رگ هاى زمان جارى مى گردد و به «عموم»، سود مى رساند و نسل ها را در توالى زمان تربيت و تهذيب مى كند، فساد او نيز اينچنين است. بيچاره مردم!...

آن كه در روستاها، چشم به دهان عالم ده دوخته است،
و آن كه در شهرها، ديده به رفتار روحانى،
آن كه باورهاى خود را از علما مى گيرد،
و آن كه دل و جان خويش را از «سقايت» آنان سيراب مى كند،
آن كه اعمال علما را حجّت مى داند،
آن كه جام ذهن را از مخزن تبليغات روحانى پر مى سازد،
آن كه گوش به سخن را از مخزن تبليغات روحانى پر مى سازد،
آن كه زندگى را بر مبناى تعليمات آگاهان به قرآن و حديث، بنا مى نهد،
و... چه گناهى كرده است اگر با مزرعه اى آفت زده و سرچشمه اى آلوده روبرو شود و «بار» عوضى در انبان بريزد، يا آب مسموم در كاسه و كوزه؟.

به فرموده امير المؤمنان، لغزش عالم و دانشمند، همچون شكستن كشتى است كه هم خود غرق مى شود و هم سرنشينان را به دست موج و كام دريا شپرده، غرق مى سازد:

/ 7