11- ابوحذيفه نهدى.
12- محمد بن غالب تمتمام.
13- ابن مروان.
قرن چهارم:
14- على بن همام.
15- محمد بن حسن بن وليد قمى.
16- ابن ابى جيد.
17- ابن جندى.
18- قاضى نعمان مصرى.
19- حسن بن شعبه الحرانى.
20- ابوالحسن محمد عامرى نيشابورى.
قرن پنجم:
21- قاضى القضاعى شافعى.
22- سيد رضى.
23- ابوالعباس معروف به نجاشى.
24- شيخ طوسى.
قرن ششم:
25- عبدالواحد آمدى.
26- ابن حمدون.
27- ابن عساكر دمشقى.
قرن هفتم:
28- على بن محمد ابن الوليد الانف معروف به داعى پنجم از فاطميان.
قرن هشتم:
29- شهاب الدين احمد بن عبدالوهاب النويرى. [در مورد اين رجال و شخصيت ها به كتب زير مراجعه كنيد:
اعيان الشيعه- الكنى و الالقاب- معجم المولفين- معجم المطبوعات- الغدير- الانساب- سفينه البحار- الاعلام زركلى- فهرست بروكلمن- دائره المعارف الاسلاميه- لغت نامه ى دهخدا- راهنماى دانشوران- طبقات ابن سعد- تهذيب التهذيب ابن حجر- ميزان الاعتدال- روضات الجنات- طبقات اعلام الشيعه- تاريخ بغداد- فهرست ابن نديم- و فيات الاعيان- ريحانه الادب- آثار الشيعه الاماميه- تاسيس الشيعه- رجال كشى- رجال نجاشى.]
تحقيق در اسناد و رجال عهدنامه
براى منشور حكومت علوى، سه سند معتبر نقل شده است كه دو سند آن از طريق رجال شيعه و سند سوم از طريق برادران اهل سنت مى باشد.
1- اولين سند را ''نجاشى''، دانشمند رجالى شيعه نقل مى كند. در كتاب ''فهرست اسماء مصنفى الشيعه'' در صفحه ى 6، تحت عنوان اصبغ ابن نباته'' چنين آمده است:
اصبغ بن نباته المجاشعى كان من خاصه اميرالمومنين عليه السلام، عمر بعده، روى عنه عليه السلام عهد الاشتر و وصيته عليه السلام الى ابنه محمد بن الحنفيه.
اصبغ بن نباته از جمله ى اصحاب خاص اميرالمومنين "ع" است كه مدتى نيز بعد از شهادت مولا على عليه السلام زندگى كرده است. عهدنامه ى امام به مالك اشتر و وصيت آن حضرت به پسرش محمد ابن حنفيه را از آن حضرت روايت كرده است.
سپس نجاشى سلسله ى اسناد و متن عهدنامه را ذكر مى كند كه سند عهدنامه چنين است:
اخبرنا بن الجندى، عن على بن همام، عن الحميرى، عن
هارون بن مسلم، عن الحسين بن علوان، عن سعد بن طريف، عن الاصبغ بن نباته بالعهد.
2- دومين سند را شيخ طوسى "ره" در كتاب معروف خود ''الفهرست''، كه كتابى درباره ى تاليفات و تصنيفات دانشمندان شيعه است، تحت عنوان ''اصبغ بن نباته'' آورده است. در صفحه ى 62، شماره ى 119، چاپ دانشگاه مشهد اين كتاب چنين آمده است "ترجمه":
اصبغ بن نباته، كه رحمت خدا بر او باد، از اصحاب خاص اميرالمومنين است و بعد از شهادت على "ع" مدتى زندگى كرده است. عهدنامه مالك اشتر و وصيت آن حضرت به محمد بن حنفيه را از او نقل كرده اند.
پس از اين مطالب، سند عهدنامه را كه با سند نجاشى فرق مى كند، چنين نقل مى نمايد:
اخبرنا بالعهد ابن ابى الجيد، عن محمد بن الحسن، عن الحميرى، عن هارون بن مسلم و الحسن بن طرق، جميعا عن الحسين بن علوان الكلينى "الكلبى"، عن سعد بن طريف عن الاصبغ بن نباته، عن اميرالمومنين.
3- سومين سند، سندى است كه از طريق برادران اهل سنت نقل شده است. ''ابن عساكر دمشقى''، مورخ معروف قرن ششم "متوفى 571 ه."، چنين در تاريخ شام آورده است:
انبانا ابولقاسم العلوى، انبانا بن مروان، انبانا محمد بن غالب، انبانا ابوحذيفه، عن سفيان الثورى، عن زبيد اليامى، عن مهاجر العلوى، قال كتب على بن ابى طالب عهدا بعض اصحابه على بلد و كان فيه ''فلا تطولن احتجابك عن رعيتك'' الخ.
ابن عساكر طبق اين سند، قسمتى از آنچه را كه درست مطابق يا قمستى از عهدنامه ى امام به مالك اشتر است در جلد 38، ص 87 و در
نسخه ى ديگر در ص 139 آورده است. [ نهج السعاده فى مستدرك نهج البلاغه، جلد پنجم جزء دوم از باب الكتب، ص 54. ] در نسخه ى خطى همين كتاب كه در كتابخانه ى ظاهريه ى دمشق موجود است، در جلد دوازدهم آن نيز نقل شده است. [ مصادر نهج البلاغه و اسانيده، جلد 3، ص 431. ]
براى اينكه بتوانيم رجال اسناد فوق را تحقيق كنيم، لازم است كه رجال مشترك و غير مشترك دو سند اول را تفكيك كرده و جداگانه تحت مطالعه قرار بدهيم.
الف- رجال مشترك در دو سند:
1- اصبغ ابن نباته.
2- سعد بن طريف.
3- حسين بن علوان.
4- هارون بن مسلم.
5- حميرى.
ب- رجال غير مشترك در دو سند:
6- ابن الجندى.
7- على بن همام.
8- ابن ابى جيد.
9- محمد بن الحسن.
10- حسن بن طريف.
رجال مشترک "شيعه" در دو سند اول
اصبغ بن نباته
اصبغ ابن نباته از اصحاب جليل القدر و معروف امام اميرالمومنين
است. در همه جا او را به عنوان يكى از اصحاب خاص حضرت به شمار آورده اند. از جمله كسانى است كه در راس ''شرطه الخميس'' بود و شرطه الخميس عده اى از اصحاب امامند كه با حضرت به شرط پيروزى يا شهادت در راه خدا بيعت كردند و در عوض، اميرالمومنين به آنها تعهد و ضمانت بهشت را كرده بود. اهل رجال او را از بزرگان و عالمان و زاهدان اصحاب مولاى متقيان نام برده اند.
اصبغ از اصحابى است كه مورد اعتماد و وثوق كامل على عليه السلام بوده است. مرحوم كلينى در كتاب ''الرسائل''، اين نامه ى بسيار مفصل و مهم تاريخى را كه از امام نقل شده آورده است. در روايت، در مورد اصبغ از اميرالمومنين ذكر شده است كه حضرت امير، ''ابى رافع'' كاتب را احضار فرمود و گفت كه براى نوشتن اين نامه ده نفر از كسانى را كه مورد اعتماد وثوق من هستند نزد من حاضر كن. ابى رافع از امام درخواست مى كند نام اين افراد را ذكر كنيد. حضرت اسم ده نفر از اصحابى كه مورد وثوق او بودند را برد، من جمله ''اصبغ بن نباته'' و حارث حمدانى و كميل بن زياد و چند نفر ديگر. [ كشف المحجه، ابن طاووس، چاپ نجف، ص 173 و ترجمه ى آن بنام برنامه ى سعادت، ص 224. ] اصبغ را از تابعين شمرده اند و بعد از شهادت اميرمومنان زنده بود.
گويا بعد از سال 100 هجرت فوت شده است. او اهل كوفه بود و دانشمندان رجال او را از اولين علماى ''متكلم'' و عالم به حديث دانسته اند. [ تاسيس الشيعه للعلوم الاسلام، سيد حسن الصدر، ص 281 و 358. ]
سعد بن طريف "معاصر اصبغ بن نباته"
او اهل كوفه و از معاصران اصبغ بن نباته است. بدين اسماء نيز معروف است:
''سعيد بن طريف''، ''سعد الخفاف''، ''اسعد الاسكاف''، ''الخفاف بن طريف''.
ذوق شاعرى نيز داشته و از اصبغ بن نباته رواياتى نقل كرده و از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام نيز حديث هايى نقل است. از اصحاب امام سجاد نيز "ع" مى باشد.
اهل رجال او را ''صحيح الحديث'' مى دانند و برادران اهل سنت او را ''متروك الحديث'' مى گمارند و شايد علتش نقل حديث از اصبغ باشد كه او نيز نزد آنان ''متروك الحديث'' به شمار مى آيد.
حسين بن علوان الكلينى "الكلبى"
اهل كوفه بود و برادرى به نام حسن داشت كه علماى رجال، برادرش را اوثق از او مى دانند. ''كشى'' مى گويد از برادران اهل سنت مى باشد ولى ذكر كرده است كه از مخالفان محسوب نمى شود. اهل رجال او را ''ممدوح'' و طريقه ى او را مورد اعتماد مى دانند.
روايات و احاديثى در ابواب مختلف از امام صادق عليه السلام نقل نموده است. از مشايخ ''الاهوازى'' صحابى بزرگ سه امام محسوب مى شود.
هارون بن مسلم
هارون بن مسلم بن سعدان الكاتب، كنيه ى او ابوالقاسم و اهل كوفه است كه به بصره رفته و از آنجا به بغداد كوچ نموده و در همين شهر وفات يافته است. او را از اصحاب امام هادى عليه السلام به شمار
آورده اند. فردى است كه از نظر اهل رجال، ''ثقه'' و مورد اعتماد مى باشد و روايات بسيارى در ابواب مختلف از او نقل شده است. اين شخص از مشايخ ابوالعباس حميرى است.
عبدالله بن جعفر الحميرى
عبدالله بن جعفر بن الحسين بن مالك بن جامع الحميرى، معروف به ابوالعباس القمى، از اصحاب حضرت هادى و حضرت امام حسن عسكرى عليهماالسلام به شمار مى رود. مرديست فقيه، عاليقدر، از مشايخ بزرگوار شيعه، داراى تاليفات مهم از جمله كتاب معروف ''قرب الاسناد الى ابى جعفر بن الرضا عليه السلام'' كه در سال 1370 در تهران به چاپ رسيد و تاليفات بسيار ديگرى كه جاى ذكر آنها نيست. از نظر اهل رجال، متفقا ''ثقه'' محسوب مى شود.
رجال غير مشترک "شيعه" در دو سند اول
ابن الجندى
احمد بن محمد بن عمر بن موسى بن الجراح ابوالحسن، معروف به ابن الجندى، از مشايخ و استادان نجاشى، جزو ''ممدوحين'' و مورد
اعتماد اهل رجال مى باشد. [ شيخ آقا بزرگ، در طبقات اعلام شيعه، ج 1، ص 52، وفات او را به نقل از تاريخ بغداد، تاليف خطيب بغدادى، سال 390 هجرى و از ''شذرات''، تاليف ابن عماد، سال 369 هجرى و تولد او را به سال 306 هجرى ذكر كرده است. ]
على بن همام "336 -258 ه. ق"
ابوعلى محمد بن ابى بكر همام بن سهيل الكاتب الاسكافى، اهل بغداد، فرديست جليل القدر، از ثقات اهل حديث كه داراى تاليفات بسيار مى باشد و همچنين جزو مشايخ محدثان به شمار مى رود و از او بدين گونه تجليل شده است: ''له منزله عظيمه'' و ''كثير الحديث''.
ابن ابى جيد
ابوالحسين على بن احمد بن محمد، معروف به ابن ابى جيد "معاصر ابن محمد عطار، سنه 356"، جزو مشايخ نجاشى به شمار مى رود.
اهل رجال، احاديث او را ''صحيح'' و ''حسن'' مى دانند و شيخ طوسى او را از ممدوحين شمرده است و در كتب ''تهذيب 2 و ''استبصار'' از او نقل حديث كرده و در كتاب الفهرست خود، بيش از 130 مورد به قول او استناد كرده است. محقق بحرانى و علامه مجلسى و محقق داماد، همگى او را ثقه مى دانند.
محمد بن الحسن "متوفى 343 ه"
محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد القمى، از مشايخ شيخ صدوق و شيخ مفيد است. اهل رجال او را ''جليل القدر''، عارف به رجال، فقيه و ثقه مى دانند و او را از مشايخ به شمار مى آورند.
حسن بن طريف
حسن بن طريف بن ناصع، اهل كوفه، كنيه ى او ''ابومحمد'' و ساكن بغداد بوده است. از اصحاب امام هادى است. اهل رجال او را از ''موثقين'' رجال به شمار آورده اند. روايات بسيارى از او نقل شده است و بعضى از طريق سند حديث او به اصبغ ابن نباته مى رسد، مانند همين عهدنامه، از مشايخ ابوالعباس حميرى است.
رجال "اهل سنت" در سند سوم
سومين سندى را كه براى عهدنامه امام نقل كرده اند، از طريق برادران اهل سنت است كه ابن عساكر، مورخ مشهور و پر كار اسلامى، آن را در ''تاريخ شام'' خود نقل نموده است. اين سند را مختصرا مورد بررسى قرار مى دهيم. رجال مورد بحث عبارتند از:
1- مهاجر العلوى.
2- زبيد اليامى.
3- سفيان ثورى.
4- ابوحذيفه.
5- محمد بن غالب.
6- ابن مروان.
7- ابوالقاسم العلوى.