مناقب منحصر به فرد حضرت على از منظر پيامبر اكرم - مناقب منحصر به فرد حضرت علی(ع) از منظر پیامبر اکرم(ص) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مناقب منحصر به فرد حضرت علی(ع) از منظر پیامبر اکرم(ص) - نسخه متنی

سید علی اکبر قریشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مناقب منحصر به فرد حضرت على از منظر پيامبر اكرم

پيشگفتار


درباره اميرالمؤمنين عليه السلام فضائل و كراماتى از حضرت رسول صلى الله عليه وآله نقل شده كه از مختصات آن بزرگوار است و درباره هيچ يك از صحابه نقل نشده است. اين فضائل در بسيارى از كتب شيعه و اهل سنت نقل شده ولى براى مختصر بودن، در هر يك فقط به دو محل از شيعه و دو محل از اهل سنت اشاره خواهيم كرد.

فضائل حضرت علي از ديدگاه پيامبر اکرم از کتب شيعه و سني


حديث الراية

در يكى از روزهاى جنگ خيبر فرماندهى عمليات با ابوبكر بود، متأسفانه او فرا كرد و به وقت برگشتن، نفرات خود را متّهم به ترس و فرار مى كرد، و نفراتش او را، روز دوم فرماندهى با عمر بود، او نيز مانند ابوبكر فرار كرد، [ اين جريان بسيار مشهور است حتى ابن ابى الحديد آنرا به شعر درآورده است. ] رسول خدا صلى الله عليه وآله كه از اين پيشامد بسيار ناراحت شده بود فرمود: فردا پرچم را به دست مردى خواهم داد كه خدا و رسولش او را دوست دارند و او خدا و رسولش را دوست دارد، هجوم كننده است، فرار كننده نيست، از حمله بر نمى گردد تا خدا به دست او قلعه را فتح كند.

فرداى آنروز كه همه انتظار حيازت و به دست آوردن اين مقام را داشتند، آن حضرت على بن ابيطالب را خواست و پرچم را به او داد و خدا در دست او فتح به وجود آورد: ''قال: لأطينّ الرايةَ غداً رجلاً يحبّه اللّهُ و رسولُه و يُحبّ اللّهَ وَ رسولَه كّرارٌ غيرُ فّرارٍ لا يَرجعُ حتّى يَفتح اللّه على يديه فاعطاها عليّاً ففتح على يديه'' [ ارشاد مفيد ص: 57، اعلام الورى 62 و 63 به نقل بحار ج 21 ص 21، صحيح بخارى ج 5 ص 171 باب عزوة خيبر، صحيح مسلم ج 2 ص 360 باب من فضائل على بن ابيطالب عليه السلام. ]

آنچه در اين حديت بيشتر مورد دقت است كلمه ''يُحبّه للّهُ و رسولّه'' مى باشد كه رسول خدا صلى الله عليه وآله به طور قاطع فرموده: على كسى است كه خدا و رسولش او را دوست مى دارند اين منقبت در حق احدى از صحابه نقل نشده و فريقين در آن اتفاق دارند.

حديث المنزلة


در سال نهم هجرت رسول خدا صلى الله عليه وآله به ''تبوك'' لشكر كشيد، چون اين جريان طول مى كشيد، وانگهى آن حضرت تا مرزهاى شام از مركز حكومت دور مى شدند. لذا لازم بود مردى توانا در مدينه جانشين آن حضرت شود تا مركز حكومت كاملا در امان باشد، بدين جهت آن حضرت صلاح ديد كه على بن ابيطالب عليه السلام را در مدينه بگذارد.

پس از حركت رسول الله صلى الله عليه وآله، منافقين در شهر شايع كردند كه رسول خدا نسبت به على بن ابيطالب عليه السلام قهر كرده و بى مهر شده و به دليل او را با خود به جنگ نبُرد، اين سخن بر على عليه السلام گران آمد، لذا در راه تبوك خودش را به آن حضرت رسانيد و عرض كرد يا رسول الله صلى الله عليه وآله مردم چنين شايع كرده اند؟ حضرت فرمود:

''أنت منّى بمنزلةِ هارونَ من موسى إلاّ انّه لانبىّ بعدى'' [ معانى الاخبار صدوق ص 74 از جابربن عبدالله و سعد بن ابى وقاص، مناقب آل ابى طالب ج 3 ص 16، صحيح بخارى ج 5 ص 24 باب مناقب على عليه السلام صحيح مسلم ج 2 ص 360 باب فضائل على عليه السلام الغدير ج 3 ص 199. ]

تو نسبت به من مانند هارون هستى نسبت به موسى مگر آنكه بعد از من پيامبرى نيست، يعنى: ماندن تو در مدينه براى آنست كه: موسى وقتى كه به ميقات پروردگار رفت برادرش هارون را در جاى خود گذاشت:''و قال موسى لا خيه هارون اخْلُفنى فى قومى و اَصْلِح و لاتتبّع سبيل المفسدين''. [ سوره اعراف: 142. ] تو هم نسبت به من در جاى هارون هستى، فرق فقط آنست كه هارون پيامبر هم بود ولى بعد از من پيامبرى نخواهد آمد.

اين منقبت منحصر به فرد از دلائل خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام مى باشد و فريقين در صحت آن اتفاق دارند.

حديث سد الابواب


وقتى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله مسجد مدينه را ساخت، منزلهائى در كنار آن بنا نهاد كه زنان خويش را در آن مسكن داد، براى على بن ابيطالب عليه السلام نيز منزلى در كنار منزل خود ساخت، ياران آن حضرت نيز هر يك حجره اى ساخته و ساكن شدند، درهاى همه آن منازل به مسجد باز مى شد و آنها به خانه هاى خويش از مسجد رفت و آمد مى كردند.

از جانب خدا وحى آمد كه بجز در منزل رسول خدا و در منزل على بن ابيطالب بايد همه درها گرفته شود، به دنبال اين فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود:

''سُدّوا هذه الأَبواب إلاّ باب علىّ''

يعنى: همه اين درها را بگيريد مگر باب على بن ابيطالب را، مردم در اين باره به گفتگو برخاستند حضرت در ميان قوم بپاخاست، بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود: من از طرف خدا به گرفتن و بستن اين درها بجز باب على بن ابيطالب مأمور شده ام، و شما پشت سر من گفتگو كرده ايد، من از پيش خود نه چيزى بسته ام و نه باز كرده ام، ليكن به چنين كارى مأمور شدم و اطاعت كردم. [ علل الشرايع باب 154 ص 201، بحارالانوار ج 39 ص 19 - 35 بطور مشروح، مسند احمد ج 2 ص 26، مستدرك حاكم ج 3 ص 125، در علل الشرايع آمده: ''عن ابن عباس قال لما سدّ رسول الله صلى الله عليه وآله الابواب الشارعة الى المسجد الاباب على عليه السلام ضبحّ اصحابه من ذلك فقالوا يا رسول الله لم سددتَ ابو ابنا و تركت باب هذا الغلام! فقال صلى الله عليه وآله ان الله تبارك و تعالى امرنى بسد ابوابكم و ترك باب علىّ...''. ]

پس از بيانات رسول خدا صلى الله عليه وآله همه درها گرفته و بسته شد. بجز درى كه اميرالمؤمنين عليه السلام به مسجد داشتند، در زمان بنى اميه كه مسجدالنبى را وسعت دادند همه آن حجره ها جزء مسجد گرديد.

شيعه و اهل سنت در اين قضيه اتفاق دارند و آن از مناقب منحصر به على عليه السلام و خانواده اوست كه مشمول ''أَذهبَ اللّه الرّجسَ و طهرّهم تَطهيراً'' بودند. جهت آگاهى بيشتر رجوع شود به الغدير ج 3 ص 202.

/ 8