مناسك حج - (مناسک حج مشتاقان)، یا، اسرار حج عاشقان ماخوذ از روایات حضرت امام سجاد و حضرت امام ‌صادق علیها‌السلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

(مناسک حج مشتاقان)، یا، اسرار حج عاشقان ماخوذ از روایات حضرت امام سجاد و حضرت امام ‌صادق علیها‌السلام - نسخه متنی

از آثار منظوم محیی‌ الدین‌ مهدی الهی قمشه ‌ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مناسك حج

عاشقان
مأخوذ از
امام سجاد و حضرت صادق ـ عليهمالسلام ـ

تأليف: مرحوم آيةالله الهي
قمشهاي

نيّت
خالص





  • اي دل اگر عَزْم ديار يار داري
    شوق شهود حضرت دلدار
    داري

    شوق شهود حضرت دلدار
    داري



  • قصد حجاز و كعبه ديدار داري
    اوّل زدل نقش سِوَالله پاك
    گردان

    اوّل زدل نقش سِوَالله پاك
    گردان






  • چون سوي صحراي حجاز عشق رفتي
    چونبلبل افغانكردي و
    چونگل شكفتي

    چونبلبل افغانكردي و
    چونگل شكفتي



  • اوّل به ميقات وفا لبّيك
    گفتي

    از شوق روي گُلْ رخي در طرف
    بستان

    از شوق روي گُلْ رخي در طرف
    بستان






  • بايد نخست از جامه عصيان برآيي
    بشكست اگر پايت در اين رَهْ با
    سرآيي

    بشكست اگر پايت در اين رَهْ با
    سرآيي



  • با جامه طاعت بكوي دلبر آئي
    تاگام بتواني زدن در كوي
    جانان

    تاگام بتواني زدن در كوي
    جانان






  • احرام بستي در رهش از جان گذشتي؟
    از هر چه جُز ياد رخ جانان گذشتي؟
    از هر چه جُز ياد رخ جانان گذشتي؟



  • وز دنيي دُون در رَهِ ايمان گذشتي؟
    كانجا شوي در باغ حسندوست
    مهمان؟

    كانجا شوي در باغ حسندوست
    مهمان؟






  • لبّيك گويان آمدي در كوي ياري؟
    گشتي ز اشك شوق چون ابر
    بهاري

    گشتي ز اشك شوق چون ابر
    بهاري



  • كردي در آن درگاه عزّت آه و زاري
    تا خار زار دل شود باغ و
    گلستان

    تا خار زار دل شود باغ و
    گلستان






  • دادي در آنجا بينوائي را نوائي
    كردي رها مظلومي از رنج و بلايي؟
    كردي رها مظلومي از رنج و بلايي؟



  • يا تشنه را آبي مريضي را
    دوائي

    بودي به خَلْقان مهربان چون مهر
    تابان؟

    بودي به خَلْقان مهربان چون مهر
    تابان؟






  • با زيردستان همچو سلطان داد كردي؟
    دلجوئي از همسايه ناشاد
    كردي؟

    دلجوئي از همسايه ناشاد
    كردي؟



  • ويرانه دل هارا ز مهرآباد كردي؟
    بنواختي محزون يتيمي را به
    احسان؟

    بنواختي محزون يتيمي را به
    احسان؟






  • احرام چون بستي بكوي عشق ايزد؟
    گشتي چو محو جلوه آن حُسنِ بي
    حدّ

    گشتي چو محو جلوه آن حُسنِ بي
    حدّ



  • لبّيك گفتي دعوت آن يار
    سرمد؟

    ديدي درون كعبه دل، نور
    سبحان؟

    ديدي درون كعبه دل، نور
    سبحان؟






  • اي حاجيان رفتيد چون در كوي دلبر
    ياد آوريد از عهد وصل و روز
    محشر

    ياد آوريد از عهد وصل و روز
    محشر



  • دلبر پسندد قلب پاك و ديده تر
    هنگام پاداش و جزاي عدل و
    احسان

    هنگام پاداش و جزاي عدل و
    احسان






  • اي حاجيان بوسيد چون خال جمالش
    از طور عشق آييد در كوي
    وصالش

    از طور عشق آييد در كوي
    وصالش



  • مدهوش گرديد از تجلاي جلالش
    سرمست ومشتاقانه چون موسيِ
    عمران

    سرمست و مشتاقانه چون موسيِ
    عمران






  • چون جان شود محرم به تن احرام گيري
    وز زمزم چاه زنخدان جام گيري
    وز زمزم چاه زنخدان جام گيري



  • كز وعده ديدار جانان كام
    گيري

    بوسي حَجَر خال لَب لعل
    نگاران

    بوسي حَجَر خال لَب لعل
    نگاران






  • كار تن و جان را به ايزد واگذاري
    گامي مزن جز بر رضاي ذات
    باري

    گامي مزن جز بر رضاي ذات
    باري



  • زادي بجز مهرش در اين ره برنداري
    جُز طاعتش باش از همه كاري
    پشيمان

    جُز طاعتش باش از همه كاري
    پشيمان






  • رنج ار به پيش آيد شمر گنج نهاني
    جور از رفيقان بيني و نامهرباني
    جور از رفيقان بيني و نامهرباني



  • رنج ره عشق است فيض
    آسماني

    افزاي بر حلم و سخا و جود و
    اِحسان

    افزاي بر حلم و سخا و جود و
    اِحسان






  • تا ميتوان بخشا نوائي بينوا را
    از پاي مظلومي بكش خار جفا
    را

    از پاي مظلومي بكش خار جفا
    را



  • بر خلق بگشا درگه صلح و صفا را
    خار جفا بركَن درخت عدل
    بنشان

    خار جفا بركَن درخت عدل
    بنشان


/ 19