پيشگفتار - حضرت زهرا (سلام الله علیها) بانوی بانوان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حضرت زهرا (سلام الله علیها) بانوی بانوان - نسخه متنی

ابوالفضل موسوی گرمارودی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيشگفتار

بسم اللَّه الرحمن الرحيم و الحمد للَّه رب العالمين و صلّى اللَّه على محمّد و آله الطيبين الطاهرين .

.. نخلهاى خاك آلود فدك هنوز از ستمى كه بر تو روا داشتند مى گريند؛ زندگى تو گواه مظلوميت همه دودمان هابيل است، همچنانكه وجود تو گواه قدس و عصمت خدا بر زمينيان بود... تازيانه اى كه بر پيكر نازنين تو فروكوفتند، تبرى بود كه بندگان بت به انتقام نابودى اصنام بر پيكر توحيد ابراهيم فرود آوردند؛ هماره شرمسار باد دستى كه بر گونه خداگون تو سيلى زد، دريغا دل اگر در غم پاره شود شگفت نيست، چرا كه شكستن پهلوى تو عظيمتر از شكستن ديوار كعبه بود، و چون قامت ستوار ترا به ستم بر خاك نشاندند دين از پاى افتاد...

با تمام دل بر تو مى گرييم كه نماد بهى بودى و وديعه رحمت خدا بر آدميان، و چون ترا كشتند انسانيت بى مادر شد و خون هابيل از رگ حيات هر انسان در گسترده تاريخ از نو جوشيد و مظلوميت داغ زخمى شد بر جبين زندگى مؤمنان، و حيات پژمرد و اوراق قرآن به تطاول طوفان پراكند، و على (ع) تنها ماند... و بشريت در گرداب فاجعه افتاد.

سلام بر تو! بانوى بانوان... كدامين واژه ها را بايد به خدمت گرفت تا بيانگر ابعاد ستمديدگى تو باشند؟ چگونه در كلمات مى توان ژرفاى ظلمت شب و گم شدن آفتاب را توصيف كرد؟!

چون تو به خاك رفتى، نجات انسان كه تازه آغاز شده بود به خاك رفت، و ستمديدگان تاريخ برق شادى از چشم فرونهادند، و دگر بار ظلمت چيره شد، و فرزندان تو در تمامى اعصار يتيم ماندند... و اينك آواى باد در گيسوى غبارآلود نخلهاى فدك ضجه يتيمان بى مادر مانده توست كه درد را در درازاى تاريخ اسلام، چهارده قرن است از قلبى به قلبى تحويل مى دهند و زنجير ستم را از پايى به پايى، به ارث مى برند.

سلام بر تو... بانوى بانوان!

خلاصه زندگى

نامش: فاطمه.

كنيه اش: امّ الحسن، امّ الحسين، امّ المحسن، امّ الائمة، و ام ابيها است. [
كشف الغمه چاپ اسلاميه 1281 قمرى ج 2 ص 18- مناقب شهر آشوب چاپ نجف ج 3 ص 132- بحارالانوار چاپ جديد ج 43 ص 16- بيت الاحزان محدّث قمى چاپ مطبعه سيدالشهداء قم ص 12.]

برخى از مشهورترين القابش: زهرا، بتول، صديقه كبرى، مباركه، عذراء، طاهره، و سيّدة النساء است [
مناقب ج 3 ص 133- بحار ج 43 ص 16- بيت الاحزان، ص 10- 12.]

پدرش: رسول اكرم محمد بن عبداللَّه پيامبر عظيم الشأن اسلام صلّى اللَّه عليه و آله.

مادرش: خديجه كبرى. اوّلين همسر پيامبر (ص) و اوّلين زنى كه به او ايمان آورد.

تولدش: در مكّه در سال پنجم بعثت. [
مناقب ج 3 ص 132- اصول كافى ج 1 ص 458 (چاپ اسلاميه- تهران).]

شهادتش: در مدينه در سال يازدهم هجرت، دو ماه و نيم پس از وفات پيامبر (ص) [
مناقب ج 3 ص 132- اصول كافى ج 1 ص 458 (چاپ اسلاميه- تهران).] به جهت هجوم مأموران به منزل او و ضربات آنان و در اثر شكستگى پهلو و سقط جنين.

مدفنش: به جهات سياسى و بنا به وصيت خودش شب هنگام و مخفيانه توسط امير مؤمنان على عليه السلام دفن شد [
مناقب ج 3 ص 137- اصول كافى ج 1 ص 458 (چاپ اسلاميه- تهران).] و تا به امروز محل دقيق قبر مطهّر زهرا (عليهاالسلام) معلوم نشده است.

فرزندانش: امام حسن مجتبى (ع)، امام حسين سيدالشهدا (ع)، زينب كبرى، ام كلثوم و محسن كه سقط شد. [
مناقب ج 3 ص 133.]

نوزاد وحى و رسالت

روز جمعه بيستم ماه جمادى الثانى، پنج سال پس از بعثت پيامبر (ص) [
كشف الغمه ج 4- مناقب شهر آشوب ج 3 ص 132- منتهى الآمال چاپ مطبوعاتى حسينى تهران ص 156- بيت الاحزان ص 4.] در بن آسمان حجاز، در دامنه كوههاى سنگى مكه، در چشم انداز كعبه، در منزل وحى، در عرصه اى كه دهان خداجوى پيامبر (ص) با تلاوت قرآن بر آن نور مى پاشيد، در خانه اى كه فرشتگان آن را خوب مى شناختند و در آن رفت و آمد داشتند، آنجا كه زمزمه نماز پيامبر در صبح و شام و آواى ملكوتى تلاوت پيامبر در دل شب، زمينش را به آسمان پيوند مى زد، در خانه اميد يتيمان، در خانه دستگيرى از مستمندان، در خانه پناه اسيران، در خانه پيامبر (ص) و خديجه؛ دخترى چشم به جهان گشود...

دختر پيامبر (ص)، نوباوه رسالت، پيكره عصمت، بشريت در يك زن، همسنگ و همسر خلافت خدا در زمين، بانوى بانوان جهان؛

فاطمه (عليهاالسلام) به دنيا آمد.

خانه رسول خدا (ص) با تولد فاطمه (عليهاالسلام) بيش از پيش كانون مهر و عطوفت شد، در غوغاى رنجهاى عظيم پيامبر عزيز كه در آن هنگام در مكه با آن دست به گريبان بود، فاطمه كوچك چون نسيمى آرامش بخش گونه هاى خسته پدر و مادر دردمند را هر صبح و شام نوازش مى داد و رنج روزهاى پرمشقت رسالت را تسكين مى بخشيد... چه شورانگيز است دخترى چنان ارجمند باشد كه سيد كاينات رسول اكرم صلّى الله عليه و آله بدو تسكين يابد و درباره او بفرمايد... «روح من است، بوى بهشت را از او استشمام مى كنم» [
كشف الغمه ج 2 ص 24- بحارالانوار ج 43 ص 4 و 5 و 6 و 54- عيون اخبارالرضا (چاپ تهران- انتشارات جهان) ج 1 ص 116.] و اين درباره فاطمه (عليهاالسلام) شگفت نيست. چرا كه او از زمره بزرگوارانى است كه خداى جهان سزاوار ايشان در كتاب آسمانى خويش مى فرمايد: «اِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْْهيراً» [
سوره احزاب آيه 33.] خداى متعال اراده فرموده است كه شما اهل بيت پيامبر از هر گونه پليدى پاك و بركنار باشيد. [
امالى طوسى چاپ نجف ج 2 ص 162 و 172 و 212 و بسيارى مواضع و كتب ديگر.]

فاطمه (عليهاالسلام) خلاصه وجود پيامبر عظيم اسلام است. زندگى سراسر نور فاطمه (عليهاالسلام) شايان هر گونه تقدير آسمانى است، و او برگزيده اى از ميان بانوان در پيشگاه خداست كه با قداست خويش ارجمندى زن را اثبات مى كند، وجود فاطمه (عليهاالسلام) به تنهايى برترين گواه آنست كه زن نيز مى تواند در اوج معنويتهايى كه راد مردان آسمانى به آن نائل آمده اند سير و پرواز كند.

همراه پدر

پدر گرامى فاطمه (عليهاالسلام) بى نياز از توصيف است. پدرى كه خداى جهان او را صاحب «خلق عظيم» [
در سوره قلم آيه 4.] معرفى كرده و به نص كتاب الهى: «ما يَنْطِقُ عَنِ الْْهَوى اِنْ هُوَ اِلَّا وَحْىٌ يُوْحى- از هواى خويش سخن نمى گويد و آنچه بفرمايد وحى الهى است» [
سوره نجم آيه 4.]. فاطمه (عليهاالسلام) سراسر حيات پرنور خويش را در شعاع وحى و در سايه انسان ساز چنين پدرى گذراند؛ تقريباً دو ساله بود كه همراه پدر در محاصره اقتصادى كفار قريش قرار گرفت و سه سال در «شعب ابيطالب» [
«شعب ابيطالب» درّه اى در كنار مكه بود كه پيامبر و بستگان او و مسلمين در سالهاى محاصره اقتصادى در آنجا اقامت داشتند- منتهى الآمال ص 63- 64.] همراه پدر و مادر و ساير مسلمانان در تحمل سخت ترين شرايط گرسنگى و سختى شركت داشت.

در سال دهم بعثت، اندكى پس از نجات از «شعب» [
كشف الغمه ج 2 ص 79- 80.] مادر گرامى خويش را كه رنجهاى ده سال مبارزه و تحمل و بويژه فشار سختيهاى محاصره اقتصادى رنجورش ساخته بود از دست داد؛ فاطمه (عليهاالسلام) بى مادر شد و اين هر چند سخت رنج آور و مصيبت بار بود اما بيش از پيش او را در كنار پدر و در دامان تربيت پيامبر (ص) قرار داد... در هشت سالگى، اندكى پس از هجرت پيامبر، همراه سير بانوان خاندان پيامبر (ص) و با همراهى على عليه السلام از مكه به مدينه آمد [
امالى طوسى ج 2 ص 84- 85] و باز در كنار پدر قرار گرفت، در مشكلات مختلف زندگى پيامبر در مدينه، همواره فاطمه (عليهاالسلام) با او بود؛ در جنگ احد پس از آنكه مسلمين مجبور به عقب نشينى و پناه گرفتن در كوه شدند فاطمه (عليهاالسلام) سراسيمه از مدينه به اردوگاه پيامبر آمد و همراه امير مؤمنان على عليه السلام به مداواى زخمهاى پيامبر (ص) پرداخت [
مناقب شهر آشوب ج 2 ص 65- منتهى الآمال محدث قمى چاپ مطبوعاتى حسينى تهران- ص 78- 79.]

فاطمه (عليهاالسلام) با اسلام بزرگ شد. با اسلام و قرآن همراه بود، در هواى وحى و نبوت تنفس مى كرد و مى باليد، زندگيش از زندگى پيامبر (ص) جدا نمى شد، حتى با وجود ازدواج و فرزنددارى خانه اش متصل به خانه پيامبر بود، و پيامبر (ص) بيش از هر جاى ديگر به خانه فاطمه رفت و آمد داشت؛ هر بامداد پيامبر (ص) پيش از رفتن به مسجد به ديدار

/ 18