اشاره - شبنم سرخ نسخه متنی

اشاره

بر پهن دشت آبى سرزمين ايران، گاهى مردانى رخ نموده اند كه كلاهى از خورشيد بر سر زده و افق هاى دور را روشن كرده اند، مردانى در ميدان علم، ميدان جهاد و شهادت و... يكى از اين مردان بزرگ، شهيد مبارزه با دشمن اسلام و ايران، سيدمجتبى نوّاب صفوى است. او مانند شهابى سرخ و سوزان، ناگهان در آسمان درخشيد، شب تيره را دريد و ناگهان نيز ناپديد شد.

نكته اى كه تذكر آن در اين جا بايسته است اين است كه زمان او زمانى خاص بود. در آن زمان ميدان سياست و مبارزه، دستخوش طوفان بود. دنياى آن روز به تازگى از جنگى بزرگ و خانمان سوز بيرون آمده بود. جاى قدرت هاى سياسى جهان به تدريج عوض مى شد و از اين رهگذر، خلأ قدرتى در موازنه هاى سياسى دنياى آن روز پديد آمده بود. استعمار پير انگليس، دندان هايش ريخته بود، ولى ميراث خوار او آمريكا همه دندان هايش را براى بلعيدن ايران تيز كرده بود. مزدوران استعمار نيز در ايران تلاش مى كردند تاجاى پاى اربابان تازه را محكم كنند. در چنين وضعى نوّاب صفوى به ميدان آمده بود و هنگام رويارويى با هر مسأله اى با هوشمندى و تعهدى والا رفتارمى كرد.

از اين مطلب مهم نيز نبايد غافل ماند كه مبارزه با دشمن در هر زمان روش خاص خود را دارد. بسيار روشن است كه منطق مبارزه دوران نوّاب صفوى را نمى توان به زمان هاى ديگر و با شرايط ديگر سرايت داد. اگر روزى نوّاب و يارانش سلاح به دست مى گرفتند و خائنان به وطن را نابود مى كردند دليل خاص خود را داشت. در آن روز همه صاحبنظران ميدان مبارزه و سياست اين روش را مى پذيرفتند و حتى تأييد مى كردند،(1) امّا در اين زمان كه در كشور ما

نظامى مقدس و اسلامى حكم مى راند و در رأس آن، فقيهى عادل،سر رشته كارها را در دست دارد ديگر نمى توان منطق مبارزه زمان نوّاب رابه كار گرفت و بدون اجازه ولى فقيه به مبارزه مسلّحانه دست زد.

سخن آخر اين كه نويسنده در اين كتاب، كوشيده تا از قهرمان مبارزه با دشمنان اين مرز و بوم، تصويرى واقعى در اختيار بگذارد. قضاوت درباره رسيدن يا نرسيدن به اين هدف را به خواننده وامى گذاريم. مطالب اين كتاب كه به قلمى نوجوانانه و براى اين گروه سنى نوشته شده است عموماً مستند و واقعى است. گرچه مطالب به شكلى داستانى تحرير شده اند، امّا از عناصر داستانى، تنها به مقدار ضرورت و براى فضاسازى و توصيف استفاده شده است. سند هر مطلب معمولاً در پانوشت ها ذكر شده است.

1. ر. ك: همين كتاب، ص 58 -62 (شرح ترور رزم آرا).